دانیه

معنی کلمه دانیه در لغت نامه دهخدا

( دانیة ) دانیة. [ی َ ] ( ع ص ) تأنیث دانی. || فرومایه. || نزدیک شونده مأخوذ از دُنُوّ. ( غیاث ). نزدیک : و هو الذی انزل من السماء ماءً... ومن النخل من طلعها قنوان دانیة... ( قرآن 99/6 )؛ و اوست که فروفرستاد از آسمان آب را... و از درخت خرما و از شکوفه اش خوشه های نزدیک بهم. فی جنة عالیة قطوفها دانیة. ( قرآن 22/69 - 23 )؛ در بهشت عالی که میوه اش نزدیک است ( در دسترس است ). و دانیة علیهم ظلالها و ذللت قطوفها تذلیلا. ( قرآن 14/76 )؛ و نزدیک است بر ایشان سایه های آن و رام کرده شده خوشه آن رام کردنی.
- فاکهة دانیة ؛ میوه قریب که دست بدان تواند رسید. ( منتهی الارب ).
دانیه. [ ی َ ] ( اِخ ) شهری است به اندلس ( اسپانیا ) از اعمال بلنسیه در 25میلی شاطبه در جانب مشرق و بر کنار دریا واقع است و لنگرگاهی عجیب دارد بنام سُمان و بستانهای پر انگور و موز و انجیر. ( معجم البلدان ). ابوعمرو مقری از آنجاست. ( منتهی الارب ). نسبت به دانیة را دانی آرند. ابن جبیر گوید: آنجا را قاعون نیز نامند. ( رحله ابن جبیر ). و ظاهراً این نام به مناسبت جبل قاعون که از مجاورت آن شهر گذرد بدانجا داده شده است. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: قصبه ای است از اعمال بلنسیه اسپانیا و در دوران حکومت اسلامی شهری آباد بوده است و در عهد حکومت ملوک طوایف از طرف ابوالحسن ( ابوالجیش ) مجاهد عامری پایتخت سلسله امیران دانیه قرار داده شد و بسبب رعایت احوال و حسن رفتار، علماء قرائت روی بدانجا نهادند و آنجا مسقط رأس بسیاری از فضلاء گشت. امروزه دهی بنام دنیه بر جای آن شهر باقیست. این ناحیه در قدیم بسبب هیکلی عظیم متعلق به دیانا الهه ماه ، به دیانیوم شهرت گرفته بوده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ). شهر دانیة بر دریا تکیه دارد و ربضی آبادان و سوری محکم. و سور آن در ناحیه مشرق داخل دریاست و بمهارت و استادی ساخته آمده و کشتیها بدانجا درآیند و تاکستانها و انجیرستانها دارد و کارگاههای کشتی سازی بدانجا باشد و کشتیهای بخاری و جنگی از آنجا بیرون آید و در جانب جنوب آن کوهساری عظیم و مستدیر است بنام جبل قاعون . ( از الحلل السندسیه ج 1 ص 110 ).
دانیه. [ ی َ ] ( اِخ ) ( امرای دانیه ) نام سلسله ای که از سال 408 هَ. ق. تا سال 468 و بقولی تا حدود سال 480 در دانیه اسپانیا حکمرانی داشته اند. این سلسله به دست امرای هودی منقرض شدند. از جمله امیران آنان این افراد را می توان نام برد:

معنی کلمه دانیه در فرهنگ فارسی

شهر و بندریست در اسپانیا در ساحل بحرالروم ( مدیترانه ) در ولایت آلیکانت که جمعیت آن ۱۲۶٠٠ تن است.محصول آن میوه و مشروبات است.یا دانیه امرای سوم . سلسله ای که از ٠۸ تا ۴۴۶۸ ه. ق ./ ۱٠۱۷ تا ۱٠۷۵ م . در دانیه حکومت کرده اند شامل دوتن : مجاهدابن یوسف علی بن مجاهد ( اقبال الدوله ) .این سلسله بدست امرای هودی منقرض گردید.
نام سسلسهای از سال ۴٠۸ تا ۴۶۸ و بقولی تا حدود سال ۴۸٠ در دانیه اسپانیا حمرانی داشته اند

معنی کلمه دانیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دَانِیَةً: نزدیک - در دسترس
ریشه کلمه:
دنو (۱۳۳ بار)
«دانِیَة» به معنای نزدیک است،وممکن است اشاره به نزدیکی رشته های خوشه خرما به یکدیگر بوده باشد، یا به متمایل شدن آنها به طرف پایین به خاطر سنگین بار شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه دانیه

قطوف دانیه چیدی ز شاخه طوبی می طهور گرفتی زدست حورالعین
قطوف دانیه شد میوه محبت شه می طهور بود باده پرستش دین