جاه طلبی
معنی کلمه جاه طلبی در فرهنگ عمید
معنی کلمه جاه طلبی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه جاه طلبی در دانشنامه عمومی
جاه طلبی موضوع گفتگوهایی در زمینه های اخلاقی - فلسفی، روانی، تربیتی و علوم سیاسی است.
کلمه «جاه طلبی» به آلمانی باستانی êre ( شرافت ) و gite ( طمع ) برمی گردد. در آلمانی میانه بالا شکل erengitec ثابت شده است.
ارسطو در اخلاق نیکوماخوس نیز به جاه طلبی ( یونانی φιλοτιμία؛ philotimia ) می پردازد و آن را در زمره احساسات لذت ذهنی می شمارد. به طور دقیق تر او توضیح داد که مانند همه نگرش های ذهنی، جاه طلبی بسیار زیاد و کم است. با این حال، نمی توان آن را به صراحت به عنوان یک فضیلت یا یک رذیله قضاوت کرد: از یک سو، جاه طلبان را مردانه و مشتاق چیزهای خوب می دانند، در حالی که افراد بی جاه طلب سنجیده و هم سطح هستند. از سوی دیگر، جاه طلب اگر در پی عزت افراطی یا غیرقابل قبول باشد، مورد نکوهش قرار می گیرد. او همچنین مستعد چاپلوسی بود. افراد بی جاه طلب سرزنش می شوند زیرا او «حتی به دنبال افتخاری نیست که از زیبایی اخلاقی ناشی می شود». ستایش و سرزنش در رابطه با زیاد و کم انجام می شود؛ زیرا برای اندازه گیری صحیح بین افراط - برای ارسطو فضیلت - زبان در اینجا فاقد کلمه مناسب است.
در اخلاق مسیحی که صرفاً بر ایمان و پیروی از مسیح متمرکز بود، جاه طلبی به طور قطع به رذایل اختصاص داشت. انجیل می گوید: «زیرا هر که خود را برتری بخشد، نزد خدا فروتن خواهد شد، اما هر که خود را فروتن سازد، از خدا سربلند خواهد شد. » ( متی ۲۳:۱۲ ) . پولس به ویژه در نامه های خود بارها نسبت به جاه طلبی هشدار می دهد و تواضع و فروتنی را توصیه می کند. لوتر از آگوستین نقل می کند که می گوید: «جاه طلبی مادر همه بدعت هاست . » [ لوتر جاه طلبی را به تفصیل مورد مطالعه قرار داده است و اگرچه جهانی است، اما آن را بزرگ ترین گناه، «زهر لطیف» و «طاعون» می داند؛ زیرا هنگامی که انسان به دنبال شرافت خود است، اولاً - همان طور که انجیل می آموزد - به همسایه خود خدمت نمی کند؛ بنابراین لوتر جاه طلبی را عامل اصلی همه ناراحتی ها و اختلافات روی زمین می داند. دوم، بدتر از آن، انسان جاه طلب جلال خدا را غارت می کند.
معنی کلمه جاه طلبی در دانشنامه اسلامی
شایان ذکر است ریاست طلبی که در مسیر هدایت و خدمت به بندگان خداوند باشد، امری پسندیده و مطلوب است بلکه از ضروریات نظام خلقت و زندگی بشری است؛ مانند رهبری و ریاست انبیاء علیهم السلام، اولیا و صالحان خدا؛ چنان که حضرت یوسف علیه السلام از خداوند چنین درخواست می کند: «اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ». (سوره یوسف: 55)
اما جاه طلبی که مورد نکوهش قرار گرفته و موجب نفاق و بی دینی معرفی گردیده، آن است که در جهت حاکمیت بر مردم برای کسب قدرت، شهرت و ثروت اندوزی باشد. این نوع جاه طلبی یکی از رذایل اخلاقی است که در این نوشتار، به عوامل، پیامدها، راه کارهای پیش گیری و درمان آن پرداخته شده است.
اهل لغت «جاه طلبی» را «مقام خواهی، منصب جویی و منزلت طلبی» معنا کرده اند. همچنین واژه ترکیبی «ریاست طلبی» را «دوست داری ریاست و ریاست جویی» دانسته اند.
بنابراین این دو واژه مترادف هم هستند. واژه مقابل شهرت طلبی و جاه طلبی، «خمول و گم نامی» است که شعبه ای از زهد و پارسایی است.
اما علمای اخلاق، «جاه طلبی» را در اصطلاح چنین معنا کرده اند «و معنی الجاه ملکُ القلوبِ المطلوبةِ تعظیمُها و طاعتُها، و کما انَّ الغنی هو الّذی یَملکُ الدّنانیرَ و الدراهمَ، ای یَقدرُ علیهما لِیتوصَّل بهما اِلی الاغراضِ و المقاصدِ...»؛ حقیقت جاه، تسخیر و مالک شدن دلهای مردم به هدف تعظیم و پی روی آنهاست؛ چنان که ثروتمند مالک طلا و نقره است و برای تأمین اهداف و اغراض نفسانی از آنها بهره برداری می کند، مقام خواه و جاه طلب هم کسی است که در فکر تسخیر دلهای مردم، برای کسب موقعیت اجتماعی و قدرت است تا از این طریق به اهداف و اغراض دنیوی خود دست یابد.
از سوی دیگر، مردم تا یک سلسله ویژگی ها و برجستگی های کمالی در شخص نبینند مجذوب و مطیع او نخواهند شد. از این رو، جاه طلب با نشان دادن برخی ویژگی های کمالی، آنها را به پی روی و سرسپردگی از خود وامی دارد. پس میزان شهرت و آوازه جاه طلب و پی روی مردم از او بستگی به کمالات او در پندار مردم دارد.
جملاتی از کاربرد کلمه جاه طلبی
شیخ حیدر (۱۴۵۹–۱۴۸۸م) به عنوان رهبر صفویه جاه طلبی سیاسی پدرش را دنبال کرد. در زمان او صفویه به عنوان یک جنبش سیاسی شیعی دوازده امامی بهطور فزاینده ای تبلور یافت و حیدر در نظر پیروان قزلباشش یک شخصیت الهی بود.
شیخ حیدر (۱۴۵۹–۱۴۸۸م) به عنوان رهبر صفویه جاه طلبی سیاسی پدرش را دنبال کرد. در زمان او صفویه به عنوان یک جنبش سیاسی شیعی دوازده امامی بهطور فزاینده ای تبلور یافت و حیدر در نظر پیروانش یک شخصیت الهی بود.
رابرت کی. مرتن نظریه آنومی را توسعه داد که بهطور خاص به علل انحراف اختصاص داشت. واژه آنومی از پدرخوانده جامعهشناسی امیل دورکیم گرفته شدهاست. آنومی عبارت است از تجزیه هنجارهای اجتماعی که ناشی از ترغیب افراد جامعه به جاه طلبی اما ناتوانی در ارائه فرصتهای مشروع برای موفقیت برای آنهاست.. مرتن این نظریه را مطرح کرد که جامعه بر اهمیت دستیابی به موفقیت تأکید اساسی دارد. با این حال، این هدف برای افراد از همه طبقات اجتماعی قابل دستیابی نیست. مرتن به دلیل عدم وجود منابع برای افراد طبقات اجتماعی پایین برای دستیابی به سطح بالایی از موفقیت، این نظریه را مطرح کرد که مردم مجبور به انجام اعمال انحرافی هستند. مرتن رفتار منحرفان را نوآوری نامیدهاست.