تا کی. [ ک َ / ک ِ] ( ق مرکب ) کلمه استفهام. تا چه زمان و تا چه وقت.( ناظم الاطباء ). از ادوات استفهام مرکب : چنین گوینده ای در گوشه تا کی ؟ سخندانی چنین بی توشه تا کی ؟نظامی.
معنی کلمه تا کی در فرهنگ فارسی
منسوب به تاک و در شاهد ذیل مراد میوه تاک است ٠
جملاتی از کاربرد کلمه تا کی
ای شمع مستان وی سرو بستان تا کی ز دستان آخر وفا کن
«وقتی که شاه در لیست وزارت دادگستری چشمش به اسم این آقا خورد فریاد کرد عجب این آقا تا کی باید انگل ما باشد؟ تا کی ما باید باج جاسوسیهایی که این شخص پیش مدرس برای ما میکرد بدهیم؟ من خودم دستور دادم بنا به مصلحت روز این بیسواد را عضو دیوان تمیز بکنند اما نظرم این بود که یک مدتی آنجا باشد نه همیشه. حالا دیگر جای این قبیل اشخاص را باید جوانان تحصیل کرده بگیرند».
غرور اندیشهای تا کی خیال بندگی پختن تو در جیب آدمی داری که پروردهست شیطانش
خون کنی از نغمهام تا کی دل ای مرغ چمن؟ میتوانم کرد من هم ناله، اما در قفس!
بیچاره دل به درد تو تا کی بود صبور جان را تو قوّتی و دلم را تویی سرور
صوفی از رندان بپوشد می که در خلوت بنوشد شد کهن بالای خمها خرقه اش تا کی بپوشد
ای صبا، جهدی کن و بگشا نقاب غنچه را تا کی از دیدار گل محروم باشد عندلیب؟
ندانم تا کی ای عمر گرامی چنین تو در سفر فرسوده مانی
سپهر سفله نهاد از ره ستم تا کی به هر که مهر تو ورزید بر سر کین است
دل محزون خود به بوته هجر تا کی ای دوست در گذار آریم
بلال را در دین اللَّه بعذاب دارند و میرنجانند. خلافست میان علما که ابو بکر او را بچه خرید. قومی گفتند: بیک رطل زر ازیشان باز خرید. قومی گفتند: بیکتا برد و ده اوقیه زر. قومی گفتند: ابو بکر چون از رسول خدا (ص) شنید که بلال را بعذاب دارند، برخاست پیش امیّه خلف شد. گفت: یا امیّة الا تتّقی اللَّه فی هذا المسکین حتّی متی؟. تا کی این بیچاره را چنین بعذاب داری خود از اللَّه بنترسی بآنچه با وی؟ امیّه گفت: تو او را بتباه بردی، اکنون هم تو او را باز رهان. ابو بکر گفت: مرا غلامی است سیاه از او جلدتر و در کار قویتر و بر دین شما است، نام وی نسطاس. من آن غلام بتو بحشم و تو بلال را بمن بخش. هم چنان کردند و ابو بکر بلال را از ایشان بستد و از آن عذاب برهانید و او را آزاد کرد تا مصطفی (ص) در حقّ وی گفت: «یرحم اللَّه ابا بکر زوّجنی ابنته و حملنی الی دار الهجرة و اعتق بلالا من ماله».
بامداد ۲۶ شهریور پیکر امینی به سقز انتقال داده شد و با حضور گسترده مردم و همچنین نیروهای امنیتی، او را در گورستان آیچی به خاک سپردند. در حالی که نیروهای امنیتی قصد داشتند او را شبانه و بدون حضور مردم خاکسپاری کنند که با ممانعت خانواده او مواجه شدند. همچنین در روز خاکسپاری نیروی انتظامی راههای منتهی به شهر سقز را مسدود کردند تا جلوی حضور بیشتر مردم را بگیرند. معترضان در مراسم خاکسپاری وی شعارهایی نظیر «قتل به خاطر روسری؟ تا کی چنین خاک به سر باشیم؟» و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. پدربزرگ مهسا امینی در مراسم خاکسپاری او شعری از شیرکو بیکس با عنوان «تهران برای هیچکس نمیخندد» قرائت کرد.