قالت

معنی کلمه قالت در لغت نامه دهخدا

قالت. [ ل َ ] ( ع اِ ) قال. در مقابل حال. حرکات و سکنات : و قالت و حالت آن بنده همه کرامات گردد. ( اسرارالتوحید ص 235 ).
قالت من نیمروزحالت من نیمشب
تیغ کشد هندوئی تیر زند ناوکی.خاقانی.
قالة. [ ل َ ] ( ع اِ ) گفتار. سخن. گفتگو. || گفتگوی در شر. || زبان آوری در گفتار. ( ناظم الاطباء ).
قالة. [ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قائل. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رجوع به قائل شود.

معنی کلمه قالت در فرهنگ عمید

۱. سخن، گفتار.
۲. سخن شایع میان مردم.

معنی کلمه قالت در فرهنگ فارسی

۱ - گفتار قال ۲ - قال مقابل حال : و قالت و حالت آن بنده همه کرامات گردد .

معنی کلمه قالت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَالَتْ: گفت
معنی قَالَتِ: گفت (در اصل "قَالَتْ " بوده که حرف "ت"به دلیل رسیدن به ساکن حرکت گرفته است)
معنی مَعْذِرَةً: ازجهت انجام تکلیف - به جهت حجت وعذر (آیه ی "وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً ﭐللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِیداً قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَیٰ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ " یعنی گروهی از بنیاسرائیل [که...
معنی قَصَّ: حکایت کرد - داستان نقل کرد- قصّه گفت(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و قصص به مع...
معنی یَقُصُّ: حکایت می کند - داستان نقل می کند- قصّه می گوید(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و...
معنی یَقُصُّونَ: حکایت می کنند - داستان نقل می کنند- قصّه می گویند(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصی...
ریشه کلمه:
قول (۱۷۲۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه قالت

وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ الآیة.... ای مال فَلِأَنْفُسِکُمْ ای ثوابه، میگوید هر چه کنید از خیرات و دهید از صدقات، رستگاری خود را می‌کنید، که ثواب آن بشما رسد و بدان رستگار شوید. مال را خیرات نام کرد این جایگه، یعنی تا بنده را تنبیه باشد که صدقه از مال حلال پاک دهد، که تا حلال نبود نام خیر در آن نیفتد، وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ این ماء نفی است، بمعنی نهی، میگوید نفقه مکنید جز که بدان وجه اللَّه خواهید، یعنی که تا اللَّه شما را بآن ثواب دهد و بدیدار خود رساند. اهل تحقیق گفته‌اند وجه اللَّه در آیات و اخبار بر دو وجه است: یکی وجه حقیقت ذات، دیگر وجه بمعنی ثواب، اما وجه حقیقت آنست که گفت عز جلاله وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ ای یبقی ربک بوجه، فقامت الصفة مقام الذات، کقوله تعالی کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ ای الا ربّک بوجهه. و منه قوله تعالی وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ. قالت ائمة اهل السنة، ای الی وجه ربها، این وجه حقیقت است، همچنانک مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «اللهم انی اعوذ بنور وجهک الذی اضاءت له نور السماوات» و روی انه قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «اللهم انی اسالک الرضاء بعد القضاء و برد العیش بعد الموت، و اسألک لذة النظر الی وجهک.»
إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا یعنی عذاب الجوع و القحط بدعاء النبی (ص) قَلِیلًا ای زمانا یسیرا الی یوم بدر. و قیل قالت قریش رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ‌ فکشف اللَّه عنهم یوم بدر فذلک قوله: یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْری‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ. لم یلق قریش یوما کیوم بدر قتلا و اسرا.
قالت: و ما مسّت ید رسول اللَّه ید امرأة الّا امرأة یملکها. و قالت امیمة بنت رقیقة بایعت رسول اللَّه فی نسوة فقال فیما استطعتنّ و اطقتنّ؟ فقلت رسول اللَّه ارحم بنا من انفسنا! قلت: یا رسول اللَّه صافحنا. فقال: «انّی لا اصافح النساء انّما قولی لامرأة کقولی لمائة امرأة».
قومی آمدند. و از رسول خدا پرسیدند که این رستخیز که تو ما را بآن می وعده دهی کی خواهد بود؟ جواب ایشان این آیت آمد یعنی که این غیب است و لا یعلم الغیب الّا اللَّه. و قیل الغیب ما یحدث و یکون فی غد قالت عایشه: من زعم انّه یعلم ما فی غد فقد اعظم علی اللَّه الفریة و اللَّه عزّ و جل یقول: قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ.