عارف قزوینی

معنی کلمه عارف قزوینی در لغت نامه دهخدا

عارف قزوینی. [ رِ ف ِ ق َ ] ( اِخ ) نام وی میرزا ابوالقاسم معروف به عارف قزوینی فرزند ملاهادی وکیل است. به سال 1300 هَ. ق. / 1262 هَ. ش. در قزوین متولد شد. تحصیلات مقدماتی معمول عصر خود را که عبارت از فارسی و صرف و نحو عربی و دیگر مسائل ادبی بود در قزوین به پایان رسانید. خود گوید: در اوان طفولیت با یکی از دوستان خود بنام مرتضی خان نوه حاج ملاعبدالوهاب بهشتی هم کلاس و در یک مدرسه درس میخواندیم و پدر من آنطور که باید در تربیت من راه و روش درستی انتخاب نکرد ولکن آن مقدار که گنجایش فکری او بود بنده را تربیت کرد او بدو موضوع اهمیت میداد یکی حسن خط و دیگری موسیقی ، و از این جهت من را در طفولیت به چند مکتب فرستاد و پیش سه نفر از معلمان خوش خط تعلیم گرفتم از جمله شیخ رضا خوش نویس و شیخ علی شالی معروف به سکاک که علاوه بر حسن خط ذوق هنری خوبی داشت. در سن سیزده سالگی نزد اولین معلم موسیقی مرحوم حاج صادق خرّازی که در عداد محترمین قزوین بود تعلیم موسیقی گرفتم و چهارده ماه در خدمت او تلمذکردم و چون آواز خوشی داشتم پدرم به طمع افتاد که روضه خوان شوم و از این جهت تمام کارهای خود را به من سپرد و حتی مرا وصی خود قرار داد. عارف با ذوق و استعداد سرشاری که داشت در سنین جوانی بسرودن شعر پرداخت و بسن 17سالگی قصیده ای سرود که مطلع آن این است :
باز از افق هلال محرم شد آشکار
باز ابر گریه خیمه فکن شد به جویبار.
و در همین سنین بود که تحصیلات خود را رها کرد. در این اوان عاشق دختر یکی از ملاّکان قزوین گردید و چون والدین دختر با وصلت آنان مخالف بودند و او را تهدید به قتل کردند ناچار به رشت گریخت. و چون پس از مدتی به قزوین بازگشت در عقیده خانواده دختر تغییری ندید. لذا شبی بدون اراده و بر حسب تقاضای دوستان رهسپار تهران گردید و با اعیان و رجال و درباریان مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه آشنا شد. و پس از چندی چنانکه خود گوید بااکراه در سلک ملازمان وثوق الدوله درآمد، و از طریق او با علی اصغرخان اتابک اعظم آشنا شد و برای او آوازمیخواند و در نتیجه به دربار راه یافت و بارها بحضور شاه رسید و مورد توجه خاص قرار گرفت تا آنکه بر حسب امر شاه خواستند او را در سلک فراش خلوت دربار درآورند، ولی وی لباس خود را بر کلاه فراش خلوتی دربار ترجیح داد و زیر بار این سمت نرفت. عارف یکی از شعرای آزادیخواه ایران بوده و از روزی که انقلاب مشروطیت در این سرزمین روی داد تا مدت شانزده سال با ملت در تمام انقلابات همقدم و همگام بود و بواسطه خطابه ها و نطق های مهیج و بیان خواسته های ملت در لباس شعر، نارضایی خود و مردم را از اوضاع نمودار میکرد، و از تهییج احساسات ملت به مخالفت با دستگاه ظلم و بیدادگری حکام و زمامداران کشور که از نزدیک دیده بود کوتاهی نمیکرد مخصوصاً موقعی که مشروطیت ایران بدست محمدعلی میرزا تعطیل شد و عده ای از رجال نیز با وی همقدم شدند و بدستور بیگانگان کاخ آمال و آرزوی مردم را در هم ریختند طوفانی در روح وی پدیدار گردید چنانکه گوید:

جملاتی از کاربرد کلمه عارف قزوینی

همکاری خود را با گروه سرشناس شیدا در سن ۲۴ سالگی آغاز کرد. وی در آموزشگاه‌های گوناگون در تهران بیش از ۱۵سال معلم موسیقی بود و به شاگردان نابینا نت‌خوانی می‌آموخت. از آثار ماندگاری که در آنان به نوازندگی پرداخت می‌توان به تصنیف مشهور سپیده معروف به «ایران ای سرای امید» و تصنیف معروف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» عارف قزوینی اشاره کرد.
از جمله کسانی که به باغ جمال‌آباد رفت‌وآمد می‌کردند، عارف قزوینی بود که او نیز دل در گروی عشق افتخارالسلطنه داشت. با آنکه نظام‌السلطان از این عشق آگاه بود، اما از آنجا که می‌دانست افتخارالسلطنه صدای ساز و ترانهٔ عارف را بسیار دوست می‌دارد، عارف را به اندرونی خانه می‌برد و مجلس بزمی سه نفره تشکیل می‌داد. از جمله روزی عارف در حضور افتخارالسلطنه تصنیفی خواند که آغازش چنین بود «اگر عارف، نظام السلطان شود، چه می‌شه؟» تصنیف معروف دیگری نیز که مصرع اول آن «افتخار همه آفاقی و منظور منی» یادگار همین دوره از زندگانی عارف است. این تصنیف‌ها و اشعار در آن زمان در میان مردم دست به دست می‌گشت و ماجرای عشق عارف به افتخارالسلطنه نزد همگان شهرت داشت.
تصنیف از کفم رها ساختهٔ عارف قزوینی (۱۲۵۹ – ۱ بهمن ۱۳۱۲)، شاعر، تصنیف‌ساز و خوش‌نویس اهل قزوین است. عارف در سال ۱۳۱۶ ه‍.ق (۱۲۷۷ تا ۱۲۷۸ ه‍.خ) برای نخستین بار به تهران آمد و در ۱۳۳۵ ه‍.ق در حمایت از جنبش مشروطه تهران را به مقصد کرمانشاه ترک کرد. بیشتر آثار عارف اشعار سیاسی دارند و از او به عنوان اولین کسی که از تصنیف برای اهداف سیاسی استفاده کرد یاد شده‌است اما او حدود ۲۵ تصنیف عاشقانه نیز ساخته که از کفم رها یکی از آن‌هاست.
مهم‌ترین شخصیت‌های جریان روشنفکری ایرانی پس از مشروطه سید حسن تقی‌زاده، ابراهیم پورداوود، محمد علی تربیت علامه قزوینی، تقی ارانی، ابوالحسن حکیمی، محمدعلی جمالزاده و حسین کاظم‌زاده ایرانشهر بودند که نخستین بار در مجله کاوه و برخی از آنان در مجله ایرانشهر با یکدیگر همکاری کردند. این گروه به همراه حسن پیرنیا، محمدعلی فروغی، عبدالحسین تیمورتاش، صادق هدایت، سید احمد کسروی، فرخی یزدی، ملک الشعرای بهار، ارباب کیخسرو شاهرخ، میرزاده عشقی، سید ضیاالدین طباطبایی، ایرج میرزا و عارف قزوینی چهره‌های دیگر روشنفکری آن زمان بودند که مهم‌ترین نقش را در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران از جمله ظهور رضاشاه بر دوش داشتند.
این آلبوم شامل دو لوح فشرده به نام‌های «شب‌های پاییزی» و «امیرکبیر» است. در این آلبوم که بیش تر از شعرهای نو بهره گرفته شده، شعرهایی از شاعرانی همانند:مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، عارف قزوینی و هوشنگ ابتهاج استفاده شده است.