عابدین

عابدین

معنی کلمه عابدین در لغت نامه دهخدا

عابدین. [ ب ِ ] ( اِخ ) از مزارع قریه طالقان قم است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 262 ).
عابدین. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( زین العابدین ) لقب علی بن الحسین است. ( از الاعلام زرکلی ). رجوع به علی بن الحسین شود.

معنی کلمه عابدین در فرهنگ فارسی

( اسم ) پرستنده پرستش کننده خدا عبادت کننده جمع عبده عباد عابدون عابدین . توضیح برای فرق آن از زاهد و عارف .
از مزارع قریه طالقان قم است

معنی کلمه عابدین در فرهنگ اسم ها

اسم: عابدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ābedin) (فارسی: عابدين) (انگلیسی: abedin)
معنی: جمع عابد، پرستنده، پرستش کننده خدا، ( جمع عابد )، عابد

معنی کلمه عابدین در دانشنامه عمومی

عابدین نام شهر و شهرستانی در استان قاهره مصر می باشد.

معنی کلمه عابدین در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَابِدِینَ: عبادت کنندگان
ریشه کلمه:
عبد (۲۷۵ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه عابدین

۵۶ - ملاک عرف صحیح و فاسد از دیدگاه ابن عابدین و نقد آن، مشکوة، ۱۳۶۷ هـ.ش.
نشسته بود به کرسی زر یهود و مجوس ستاده بود بپا عابدین امام انام
به عابدین چو نظر کرد خولی بی‌باک حصیر را بکشید و تنش فکند به خاک
چو عابدین ستم کش دو چشم او بیمار چو بخت زینب غمدیده گیسوانش تار
بر امامی که عابدین را زین بود اعنی علی سلیل حسین
برای هشت سال از سال ۱۹۸۵، عابدین دینو در نمایشگاه ''سالون د مای'' در پاریس شرکت می‌کرد و در این مدت گوزین دینو به تولید برنامه‌هایی برای رادیو فرانسه، آموزش زبان ترکی در دانشکده زبان سوربون و ترجمه آثار ادبی ترکی می‌پرداخت.
نشسته بود نصاری به روی کرسی زر ستاده بر سر پا عابدین بی‌یاور
آن دم که سوخت خیمهٔ او ز آتش ستم آتش به قلب سوختهٔ عابدین فتاد
چون ظلمشان نداشت نهایت پس از حسین کردند قصد تا که مگر عابدین کشند
با اینکه عابدین دینو در خارج زندگی می‌کرد اما رابطهٔ او با ترکیه و دوستانش در ترکیه قطع نشد و او همیشه علاقهٔ زیادی به وقایع داخلی و خصوصاً سیاسی نشان می‌داد. او همواره دوست داشت تا با دیگر هنرمندان و نویسندگان همکاری کند و این کار را با نوشتن مقدمه و طراحی برای کتاب‌های دوستانش انجام می‌داد.
بی‌پدر، دنیا و شهر شام بهر عابدین هر دو زندانند اما این کجا و آن کجا
به عابدین نبود طاقت غل و زنجیر خمیده پیکرش از بار غم سبکتر کن
از ترحم، عابدین صاف دل جرم او بخشید و شد یاسی خجل