ظلمت سرا
جملاتی از کاربرد کلمه ظلمت سرا
نیست غیر از گرمرفتاری، درین ظلمت سرا پیشِ پای خود چراغی شبروانِ عشق را
مکش ای هجر در کنج غمم بگذار تا زینسان بسوز و گریه شبها شمع این ظلمت سرا باشم
صحن این ظلمت سرا را نور بخش سوگواران جهان را سور بخش
صائب ازکرم شب افروزی درین ظلمت سرا کلبه ما قانعان چون ماه روشن می شود
از بصیرت نیست آسودن درین ظلمت سرا دست بر دیوار مالم تا دری پیدا کنم
تا نفس را راست می سازد درین ظلمت سرا مهر بر لب می زند خورشید تابان صبح را
گر نه با هر ذره نور اوست یار کی در این ظلمت سرا شد آشکار
گر دل روشن طمع داری درین ظلمت سرا برسر یک پاتمام شب چو شمع استاده باش
خرم آنساعت که رو آرم سوی اقلیم نور سالها شد کاندر این ظلمت سرا افتادهام
هر قدر پایم به سنگ آمد درین ظلمت سرا هیچ دلسوزی چراغی پیش پای من نداشت