ظل خدا

معنی کلمه ظل خدا در لغت نامه دهخدا

ظل خدا. [ ظِل ْ ل ِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ظل حق. ( برهان قاطع ).

معنی کلمه ظل خدا در فرهنگ فارسی

ظل حق . برهان قاطع .

جملاتی از کاربرد کلمه ظل خدا

مجد علی سمو سما عین‌کبریا ظل خدا مؤید خلاق داور است
افکنده بودم از ره ازین پیش دیو نفس ظل خدا براه هدا گشت رهبرم
گو حادثه بر حادثه در ملک بقا باش با ایرج و داراب تو در ظل خدا باش
دیماه فنا تاختن آورد جهان را خورشید امان جز کنف ظل خدا نیست
تویی ظل خدا و نور خالص به گیتی کس شنیده‌ست این شمایل
قصد سرم می‌کنی وین نه به جای خود است خاصه که ظل خدا سایه بدانجا فکند