ظل السلطان
معنی کلمه ظل السلطان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ظل السلطان
مختصری از شما بهمراه آدم نواب ظل السلطان رسید، هیچ مفید فایده نشد البته هر که آید از احوالات مفصل مرقوم دارید نه مجمل. از نواب فرهاد میرزا تعریف نوشته بودید که در مشق پیش است و در درس بیش، مرحوم ولیعهد هم کمال التفات داشت و اذن عروسی مرحمت کرده بودند. حالا که این قضیه اتفاق افتاد البته بتاخیر خواهید انداخت.
در سپهر حشمت و تمکین چو نیکو بنگری مهر ظل ظل السلطان است گویی نیست هست
در جریان اجرای قرارداد رژی، مأموران کمپانی رژی به کمک ظل السلطان حاکم وقت اصفهان و پشتیبانی مأموران دولت، راهی مزارع تنباکو شدند و در کمال شدت و خشونت تلاش کردند تا خواستههای قرارداد انحصار تنباکو را به مردم تحمیل کنند.
در ۱۲۷۵ با ضعف حکومت ظل السلطان و عزل وی از حاکمی اصفهان، اسفندیار خان نیز از زندان آزاد شد و به درخواست امین السلطان، به همراه علیقلی خان رهسپار تهران گردید. سپس از جانب مظفرالدین شاه، لقب سردار اسعد به اسفندیار خان داده شد و علیقلی خان نیز به درجه سرتیپی رسید و بهعنوان فرمانده تیپ سواران بختیاری، به سمت فرمانده محافظان شاه قاجار منصوب گردید.
به دنبال نهضت مشروطیت ایران، مردم اصفهان توانستند با پیگیری اعتراضات و تجمعات خود به رهبری آقا نجفی اصفهانی حاکم قجری اصفهان ظل السلطان را از این شهر اخراج کنند.
سید مصلح الدین مهدوی نیز از مبارزات وی علیه ظلم و ستم دستگاه ظل السلطان یاد میکند.
وزیر مرد که پوچ لئیم خسیسی است لعنه الله علیه، آدم او هر جا در تهران نشسته شکایت سنگینی خرج ایلچی ها را در طهران کرده است و مردم بیکار هرزه گوی طهران شاخ و برگ ها قرار داده اند که خدا دولت ظل السلطان روحی فداه را زیاد کند.