ظل السلطان

معنی کلمه ظل السلطان در لغت نامه دهخدا

ظل السلطان. [ ظِل ْ لُس ْ س ُ ] ( اِخ ) مسعودمیرزا، فرزند ناصرالدین شاه ( 1266- 1336 هَ. ق. ).

معنی کلمه ظل السلطان در فرهنگ فارسی

مسعود میرزا بن ناصرالدین شاه قاجار (و. ۱۲۶۶ - ف. ۱۳۳۶ ه.ق . ). وی در ۱۲۷۷ ه.ق . یمین الدوله لقب یافت . در ۱۲۷۸ بحکومت مازندران و ترکمن صحرا و سمنان و دامغان منصوب گردید. در ۱۲۸۶ با لقب ظل السلطان حاکم فارس شد و جمعا سه بار بحکومت فارس رسید. در ۱۲۹۱ حکومت اصفهان یافت. در ۱۳٠٠ اصفهان و یزد و فارس و عراق و بروجرد و عربستان و لرستان و کرمانشاهان و کردستان و گلپایگان و خوانسار را در قلمرو داشت . ظل سلطان مقتدرترین شاهزاده قاجار در عهد خود بود.همو بود که اغلب آثار هنری صفویه را در اصفهان محو نمود . وی تا سال ۱۳٠۵ تقریبا لاینقطع حکومت اصفهان و بتناوب حکمرانی کلیه نواحی جنوبی و غربی ایران را بعهده داشت و عاقبت در سال اخیر مستعفی گردید. در زمان مظفرالدین شاه مجددا بحکومت اصفهان و یزد منصوب شد . وی پس از چند سال انزوا در [ باغ نو ] اصفهان بدرود زندگی گفت و جنازه او را بمشهد بردند. ظل السلطان بسیار قسی القلب و در سیاست مجرمان شدید العمل بود. [ تاریخ مسعودی ] بقلم اوست .

جملاتی از کاربرد کلمه ظل السلطان

مختصری از شما بهمراه آدم نواب ظل السلطان رسید، هیچ مفید فایده نشد البته هر که آید از احوالات مفصل مرقوم دارید نه مجمل. از نواب فرهاد میرزا تعریف نوشته بودید که در مشق پیش است و در درس بیش، مرحوم ولیعهد هم کمال التفات داشت و اذن عروسی مرحمت کرده بودند. حالا که این قضیه اتفاق افتاد البته بتاخیر خواهید انداخت.
در سپهر حشمت و تمکین چو نیکو بنگری مهر ظل ظل السلطان است گویی نیست هست
در جریان اجرای قرارداد رژی، مأموران کمپانی رژی به کمک ظل السلطان حاکم وقت اصفهان و پشتیبانی مأموران دولت، راهی مزارع تنباکو شدند و در کمال شدت و خشونت تلاش کردند تا خواسته‌های قرارداد انحصار تنباکو را به مردم تحمیل کنند.
در ۱۲۷۵ با ضعف حکومت ظل السلطان و عزل وی از حاکمی اصفهان، اسفندیار خان نیز از زندان آزاد شد و به درخواست امین السلطان، به همراه علیقلی خان رهسپار تهران گردید. سپس از جانب مظفرالدین شاه، لقب سردار اسعد به اسفندیار خان داده شد و علیقلی خان نیز به درجه سرتیپی رسید و به‌عنوان فرمانده تیپ سواران بختیاری، به سمت فرمانده محافظان شاه قاجار منصوب گردید.
به دنبال نهضت مشروطیت ایران، مردم اصفهان توانستند با پیگیری اعتراضات و تجمعات خود به رهبری آقا نجفی اصفهانی حاکم قجری اصفهان ظل السلطان را از این شهر اخراج کنند.
سید مصلح الدین مهدوی نیز از مبارزات وی علیه ظلم و ستم دستگاه ظل السلطان یاد می‌کند.
وزیر مرد که پوچ لئیم خسیسی است لعنه الله علیه، آدم او هر جا در تهران نشسته شکایت سنگینی خرج ایلچی ها را در طهران کرده است و مردم بیکار هرزه گوی طهران شاخ و برگ ها قرار داده اند که خدا دولت ظل السلطان روحی فداه را زیاد کند.