طاهریان

معنی کلمه طاهریان در لغت نامه دهخدا

طاهریان. [ هَِ ] ( اِخ ) طاهریان یکی از سلسله های ایرانی است که استقلال ایران را پس از تسلط عرب بنیان نهادند و آنان را به اسامی بنی طاهر، آل طاهر و طاهریه میخواندند. آل طاهر، دولتی ایرانی بوده و از سال 205 تا 259 هَ. ق. در خراسان حکمرانی کرده اند. مؤسس این دولت ، طاهربن الحسین ، ملقب به ذی الیمینین بوده است. مأمون خلیفه ، سردار مشهور خود، طاهر ذوالیمینین را که از موالی زادگان ایرانی بود در سال 205 هَ. ق. 820/ م. به حکومت خراسان فرستاد. و طاهر و فرزندان او در این سرزمین مستقر شده ، سلسله طاهری را تأسیس کردند و همه وقت تحت امر و تابع خلیفه بودند. هیچ وقت حوزه متصرفات این سلسله از خراسان تجاوز نکرد و قریب نیم قرن در این حال بودند تا یعقوب بن لیث صفاری ، سلسله ایشان را منقرض کرد.
اسامی افراد این سلسله که در خراسان فرمانروائی کردند:
طاهر ذوالیمینین 205. هَ. ق. 820. م.
طلحة 207. هَ. ق. 822. م.
عبداﷲ 213. هَ. ق. 828. م.
طاهر ثانی 230. هَ. ق. 844. م.
محمد 248-259. هَ. ق. 862-872. م.
( ترجمه طبقات سلاطین لین پول ص 115 ). و رجوع به آل طاهر و طاهریه در همین لغت نامه والنقود العربیه ص 123، 124، 136 و تاریخ سیستان ص 172، 219، 220، 223، 224، 238 تاریخ بیهق ص 66 و شرح احوال رودکی ص 91، 220، 309، 319، 345، 346، 395، 335، 455، 456، 568، 569، 825، 874 و تاریخ اسلام ص 197، 198 و تاریخ گزیده 309، 839 و مزدیسنا ص 19 و 418 و سبک شناسی ج 2 ص 50 و ج 1 ص 149، 165، 284، 285 و ج 3 ص 188 شود.

معنی کلمه طاهریان در فرهنگ فارسی

یمن . یا بنی طاهر سلسله ای که در یمن جانشین رسولیان گردیدند وتا زمان تسخیر عربستان بدست [ قانصوه غوری ] از سلاطین ممالیک مصر باقی بودند . عربستان کمی بعد بتصرف ترکان عثمانی در آمد ولی همینکه ایشان آنرا در سال ۹۲۳ ه.ق ./ ۱۵۱۷ م . تحت امر خود در آوردند ائمه یمنی قیام کرده بمخالفت با ترکان برخاستند و عاقبت هم در سال ۱۶۳۳م . ترکان عثمانی را بترک یمن ملزم کردند . اسامی آنان ازین قرار است : صلاح الدین عامر طاهر اول ( جل. ۸۵٠ ه.ق ./ ۱۴۴۶ م .-ف. زبید ۸۷٠ ه.ق . ) شمس الدین علی مجاهد (جل. ۸۸۳ ه.ق./ ۱۴۷۸ م .-ف. عدن ۸۸۳ ه.ق . ) تاج الدین عبدا لوهاب منصور ( جل. ۸۸۳ ه.ق ./ ۱۴۷۸ م . ) صلاح الدین عامر ظافر دوم(جل. ۸۹۴ ه.ق ./ ۱۴۸۸ م . - ۹۲۳ ه.ق ./ ۱۵۱۷ م . ).

معنی کلمه طاهریان در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: آل طاهر) دودمانی از فرمانروایان نیمه مستقل ایرانی که از ۲۰۶ تا ۲۵۹ق در مشرق ایران حکومت راندند. پایه گذار این دودمان طاهر بن حسین بن مُصعب خزاعی از مردم پوشنگ و از موالی بنی خزاعه معروف به ذوالیمینین (۱۵۹ـ۲۰۷ق) از سرداران مأمون عباسی بود. مصعب که خود را از نوادگان رستم، پهلوان داستانی ایران می دانست در سال هایی که داعیان عباسی در مشرق ایران مردم را به شعار «الرضا من آل محمد» دعوت می کردند حکومت پوشنگ را داشت و سپس دبیر سلیمان بن کثیر خزاعی داعی معروف عباسی شد. پسرش حسین از بلند پایگان دستگاه هارون الرشید و حاکم پوشنگ بود و در ۱۹۹ق که درگذشت مأمون بر او نماز خواند. طاهر پسر حسین از جوانی در بغداد و مرو در خدمت مأمون به سر می برد و از ۲۲ سالگی در سپاه خراسان بود و در کنار علی بن عیسی بن ماهان و هرثمة بن اعین با دشمنان عباسیان جنگیده بود. در ۱۹۵ق امین برادرش مأمون را از ولایتعهدی برکنار و پسر خود را نامزد جانشین خود کرد، مأمون نیز که در این هنگام در مرو به سر می برد به تلافی اقدام برادر نام او را از خطبه بینداخت و هنگامی که امین ۵۰هزار سپاهی را به سرداری علی بن عیسی بن ماهان به دفع مأمون فرستاد وی فرماندهی سپاهش را به طاهر ذوالیمینین سپرد. طاهر در نزدیکی ری علی بن عیسی را شکست داد و او را کشت (۱۹۵ق) و در ۱۹۸ق بغداد را نیز از دست امین بیرون آورد و سرش را به مرو فرستاد. در ۲۰۴ق مأمون از خراسان به بغداد رفت و حکومت آن شهر را به طاهر سپرد و در ۲۰۵ق او را به حکومت خراسان گماشت. طاهر در ۲۰۷ق نام مأمون را از خطبه بینداخت و به نام یکی از فرزندان امام موسی کاظم (ع) خطبه خواند، اما در شب همان روز در مرو درگذشت. معروف است که او را به زهر کشتند. بیشتر سال های حکومت پسرش طلحه (۲۰۷ـ۲۱۳ق) در جنگ با خوارج سیستان، به ویژه حمزه خارجی، گذشت. قدرتمندترین امیر طاهری خراسان عبدالله بن طاهر بود (۲۱۳ـ۲۳۰ق). اما وی پیش تر از آن که رهسپار خراسان شود، سرگرم سرکوب گردنکشانی بود که در شام و مصر دولت عباسیان را تهدید می کردند و در دو سالی که عبدالله از خراسان دور بود برادرش علی به جای او حکومت می راند. وی در پانزده سالی که در پایتخت خود نیشابور حکومت راند بی آن که رفتاری اهانت آمیز با عباسیان پیش گیرد رئیس بی چون و چرای دودمان خود در مرکز و مشرق ایران بود. در ۲۳۰ق عبدالله در نیشابور درگذشت و واثق عباسی پسر او طاهر را جانشین پدرش کرد. طاهر تا ۲۴۸ق در خراسان فرمان راند و مورخان با همان سخنان گرمی که از عبدالله یاد می کنند، حکومت عدل و فضایل طاهر را نیز می ستایند. در ۲۳۹ق صالح بن نصر بُستی، سرکردۀ عیاران در زرنگ، عامل طاهری سیستان را از این ولایت بیرون راند و سلطه مستقیم طاهریان بر سیستان که تابع اداری خراسان بود پایان گرفت و بدین ترتیب راه پیروزی صفاریان در آینده هموار شد. پس از مرگ طاهر، مستعین عباسی از محمد بن عبدالله بن طاهر خواست که از بغداد به خراسان رود و حکومت آن جا را به دست گیرد اما محمد حکم خلیفه را نپذیرفت و مستعین ناگزیر گردید که وصیت خود طاهر را به کار بندد و پسر جوان او محمد را به امیری خراسان بگمارد و محمد بن عبدالله همچنان در حکومت عراق و مکه و مدینه صاحب شُرطه بغداد و مدیر مالیه باقی ماند. در حکومت محمد جنبش شیعیان زیدی در طبرستان گسترش یافت و مازندران از تصرف طاهریان خارج شد. با شکست محمد از یعقوب لیث صفاری (۲۵۹ق) حکومت ۵۴ساله طاهریان بر خراسان پایان گرفت و محمد از نیشابور به بغداد رفت و تا ۲۷۹ق که درگذشت والی بغداد بود. اعضای دودمان طاهری سمت های گوناگونی در دستگاه خلافت داشتند و حکومت خراسان یکی از چند منصبی بود که در دست آن ها قرار داشت اما بی گمان مهم ترین آن ها بود. طاهریان از ادبا و موسیقی دانان بزرگ حمایت می کردند و کمابیش همه اعضای این دودمان خود عالم و شاعر بودند، چنان که ابن الندیم در الفهرست فصل جداگانه ای به علما و ادبای دودمان طاهری اختصاص داده است.

معنی کلمه طاهریان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] طاهریان، نخستین حکومت در ایران بعد از اسلام بود که توانست اعلام موجودیت کند و اندیشه و هویت ایرانی را دوباره مطرح کند که تحت لوای خلافت عباسیان در بغداد بودند. گرچه طاهریان دارای مناسبات گرم و صمیمانه با وابسته به خلافت بودند اما در خراسان استقلال نسبی بدست آوردند.
برخی آنها را از تبار منوچهر پادشاه باستانی ایران و برخی نسب آنها را رستم پهلوان اساطیری ایران و گروهی دیگر آنها را از قبیله خزاعه عرب دانسته اند و لی بیشتر محققین آنها را از خاندان های کهن خراسان می دانند که بعد از سقوط ساسانیان نمایندۀ گروه دهقانان خراسان بودند. حسین، جد مؤسس این سلسله، را جزء اولین دعوت کنندگان نهضت عباسی در خراسان می دانند. همچنین حسین بن مصعب پدر طاهر در زمان حکومت منصور عباسی موقعیت و اعتبار زیادی داشته است.
تاریخ سیاسی
حکومت طاهریان در سال ۲۰۵ ه .ق توسط طاهربن حسین ملقب به ذوالیمینین تاسیس شد و تا سال ۲۵۹ دوام داشت.طاهر بن حسین در سال (۱۸۱ ه .ق) از جانب علی بن عیسی، و الی خراسان، به حکومت پوشنگ منصوب شد. برخورد شدید او با خوارج و حمزة بن عبدالله خارجی و نیز همراهی او با هرثمه برای نبرد با رافع بن لیث به دستور هارون الرشید باعث انتخاب طاهر به فرماندهی سپاه مأمون شد. او درسال ۱۹۵ ه .ق برای مقابله با علی بن عیسی سردار امین انتخاب شد که در نبردی در قسطانه نزدیک ری او را شکست داد. در سال ۱۹۷ ه .ق نیز در راس سپاه مامون به محاصرۀ یک ساله بغداد پرداخت؛ امین را دستگیر و به قتل رساند. در سال ۱۹۹ ه .ق برای فرونشاندن فتنۀ نصربن شبث خارجی به رقه در شام رفت و تا ۲۰۴ه .ق در آنجا بود. بعد از بازگشت از شام به عنوان رئیس شرطه بغداد انتخاب شد. بالاخره در سال ۲۰۵ه .ق مامون، ولایت خراسان را به او سپرد و بعدها امارت سیستان، کرمان، قوس، طبرستان، رویان و ری نیز زیر نظر او بود. اما سال بعد نام مامون را از خطبه ها انداخت و برای او دعا نکرد و حتی در سکه ها نیز نام او را ضرب نکرد و نوعی استقلال به هم رساند سرانجام بعد از یکسال و شش ماه حکومت در خراسان در سال ۲۰۷ ه .ق درگذشت. پس از طاهر، پسرش، عبدالله، از سوی مامون بر خراسان گماشته شد. او در سال ۲۱۶ ه .ق خوارج خراسان را ریشه کن کرد و پس از برقراری آرامش نیشابور را مرکز حکومت خود قرار داد.وی از سوی خلفای بعدی، معتصم و واثق نیز حمایت گردید. او در خراسان بناهای زیادی ایجاد و وقف مردم کرد و به توسعۀ کشاورزی و آبیاری و حفر قنات پرداخت و کتابخانۀ عظیمی نیز در نیشابور بر پا کرد. پس از درگذشت عبدالله، فرزندش طاهر، از طرف واثق به حکومت خراسان منصوب شد. در دورۀ او خوارج و عیاران بخش هایی از قلمرو او را تصرف کردند. در دورۀ زمامداری محمدبن طاهر (۲۲۸ -۲۵۹ ه .ق) حسن بن زید علوی در طبرستان در سال ۲۵۱ ه .ق خروج کرد و بر اکثر بلاد دیلم و گیلان مستولی شد و از طرفی یعقوب لیث نیز بعد از ضبط سیستان بخش هایی از خراسان را تصرف کرد و به هرات لشکر کشید و و الی محمدبن طاهر را از آنجا بیرون کرده پوشنگ را که دارالسلطنۀ طاهریان بود تصرف کرد بدین سان قلمرو طاهریان تجزیه شده محمد توسط یعقوب لیث صفاری دستگیر و سرانجام دولت طاهریان را منقرض نمود.
اوضاع اجتماعی و اقتصادی
خراسان در این دوره مورد توجه علویان و محل حضور آنها بود که ورود امام رضا (علیه السّلام) به این حضور افزود. طاهریان پیرو مذاهب اهل سنت بوده از خلافت عباسی حمایت و قیامهای علوی را سرکوب می کردند. آنان زبان عربی را پذیرفتند. نثر و نظم در این دوره عربی است. تشکیلات اداری طاهریان اقتباسی از خلافت عباسی بود که نمونه ای از دیوانسالاری عهد ساسانی بود.
[ویکی شیعه] طاهریان، یکی از خاندان های با نفوذ و قدرتمند دستگاه خلافت عباسی در زمان مامون بودند که امارت خراسان را از سال ۲۰۶ق بر عهده گرفتند و به شکل موروثی تا سال ۲۵۶ق بر مناطقی از شرق ایران حکومت کردند. تاریخ نگاران، حکومت طاهریان بر خراسان را نخستین حکومت نیمه مستقل ایران بعد از ورود اسلام به این سرزمین دانسته اند. درباره تمایل طاهریان به تشیع گزارش های ضد و نقیضی در منابع تاریخی منعکس شده و در حالی که برخی از روایات نشان از تمایل و علاقه طاهریان به آل علی و حتی نزدیکی آنان به تشیع دارد، روایاتی دیگر از رفتار سختگیرانه و دشمنی آنان با برخی از شیعیان و علویان حکایت می کند.
نسب طاهریان را چنین بر شمرده اند: طاهر بن حسین بن مصعب بن رزیق بن ماهان. منابع تاریخی، طاهریان را ایرانی تبار دانسته اند. با این حال طاهریان به قبیله خزاعه وابسته بودند و از این رو با نسب خزاعی خوانده می شدند. مصعب بن رزیق دبیر سلیمان بن کثیر خزاعی، داعی عباسی بود و پیوند طاهریان با عباسیان از آن زمان به وجود آمده بود. بعدها مصعب از سوی خلیفه مهدی عباسی، والی شهر پوشنگ در خراسان بزرگ شد.
طاهر بن حسین در زمان حضور مامون در خراسان، به وی پیوست و یکی از فرماندهان سپاه وی در مبارزه با برادرش امین بود. طاهر بعد از فتح بغداد مدتی را بر این شهر حاکم شد و بعد از چندی رئیس شرطه (نیروی نظامی که وظایفی شبیه پلیس امروز داشتند) بغداد شد. ریاست شرطه بغداد تا مدتی در خاندان طاهریان باقی ماند، به شکلی که هر گاه یکی از طاهریان به امارت خراسان می رفت، پسر یا برادرش در بغداد بر منصب رئیس شرطه بغداد می نشست.
[ویکی اهل البیت] نخستین حکومت در ایران بعد از اسلام که توانست اعلام موجودیت کرده اندیشه و هویت ایرانی را دوباره مطرح کند حکومت خاندان طاهر تحت لوای خلافت عباسیان در بغداد می باشد. گرچه طاهریان دارای مناسبات گرم و صمیمانه با وابسته به خلافت بودند اما در خراسان استقلال نسبی بدست آوردند.
برخی آنها را از تبار منوچهر پادشاه باستانی ایران و برخی نسب آنها را رستم پهلوان اساطیری ایران و گروهی دیگر آنها را از قبیله خزاعه عرب دانسته اند و لی بیشتر محققین آنها را از خاندان های کهن خراسان می دانند که بعد از سقوط ساسانیان نماینده گروه دهقانان خراسان بودند.
حسین، جد مؤسس این سلسله را جزء اولین دعوت کنندگان نهضت عباسی در خراسان می دانند. همچنین حسین بن مصعب پدر طاهر در زمان حکومت منصور عباسی موقعیت و اعتبار زیادی داشته است.
حکومت طاهریان در سال 205 هـ.ق توسط طاهر بن حسین ملقب به ذوالیمینین تأسیس شد و تا سال 259 دوام داشت. طاهر بن حسین در سال (181 هـ.ق) از جانب علی بن عیسی والی خراسان به حکومت پوشنگ منصوب شد. برخورد شدید او با خوارج و حمزة بن عبدالله خارجی و نیز همراهی او با هرثمه برای نبرد با رافع بن لیث به دستور هارون الرشید باعث انتخاب طاهر به فرماندهی سپاه مأمون شد.
او در سال 195 هـ.ق برای مقابله با علی بن عیسی سردار امین انتخاب شد که در نبردی در قسطانه نزدیک ری او را شکست داد. در سال 197 هـ.ق نیز در رأس سپاه مأمون به محاصره یک ساله بغداد پرداخت؛ امین را دستگیر و به قتل رساند. در سال 199 هـ.ق برای فرونشاندن فتنه نصر بن شبث خارجی به رقه در شام رفت و تا 204 هـ.ق در آنجا بود.
بعد از بازگشت از شام به عنوان رئیس شرطه بغداد انتخاب شد. بالاخره در سال 205 هـ.ق مأمون ولایت خراسان را به او سپرد و بعدها امارت سیستان، کرمان، قوس، طبرستان، رویان و ری نیز زیر نظر او بود. اما سال بعد نام مأمون را از خطبه ها انداخت و برای او دعا نکرد و حتی در سکه ها نیز نام او را ضرب نکرد و نوعی استقلال به هم رساند سرانجام بعد از یکسال و شش ماه حکومت در خراسان در سال 207 هـ.ق درگذشت.
پس از طاهر، پسرش عبدالله از سوی مأمون بر خراسان گماشته شد. او در سال 216 هـ.ق خوارج خراسان را ریشه کن کرد و پس از برقراری آرامش نیشابور را مرکز حکومت خود قرار داد.

جملاتی از کاربرد کلمه طاهریان

امارت استکفا مختص سرداران و امرای برجسته و مخصوص بود که در امور داخلی خود استقلال تام داشتند و فقط روابطشان با خلیفه در محدودهٔ اعلام اطاعت از خلیفه و ارسال خراج به پایتخت بود. اینان در دورهٔ اموی و به خصوص عباسی دارای نقش برجسته‌ای بودند و توانستند سلسله‌هایی همچون طاهریان را در شرق پایه‌گذاری نمایند. در غالب اوقات، به خصوص در دوران ضعف خلافت، خلیفه قادر به عزل آنان نبود.
طراحی شخصیت های این مجموعه در ابتدا بر عهده راشین خیریه بود خانم خیریه در ابتدا ۵۵ شخصیت ساخت بابک نظری کارگردان مجموعه هم که روز به روز داستان ها به شخصیت های جدید نیاز داشت مهرداد شاهوردی ، الهه طاهریان ، محمد یوسفی و اصغر صغار را برای ساختن شخصیت های جدید و ترکیبی اضافه کرد . و اکنون به جای ۵۵ شخصیت اکنون شکرستان ۳۵۰ شخصیت جدید دارد
پس از مرزبان پسرش جستان دوم به فرمانروایی خودگردان دیلم می‌رسد که طبری از او به نام ابولیلی نام‌برده‌است. از احوال جستان دوم اطلاعات چندانی در دست نیست. در منابع حتى دربارۀ وجود او و یا چگونگی نامش اتفاق‌نظر وجود ندارد. پس از او وهسودان به پادشاهی می‌رسد که در روزگار او با نیرو گرفتن علویان در طبرستان و فشار ایشان به جستانیان و نیز درگیری با طاهریان و صفاریان اینان استقلال خود را از دست دادند ولی به گونهٔ امیرانی پیرو-به ویژه تابع علویان- بر سر کار برجای ماندند.
بشربن الحرث گوید سخترین کارها سه چیز است، بوقت دست تنگی سخاوت کردن و ورع اندر خلوت و سخن حق گفتن پیش کسی که ازو ترسی و امید داری خواهر بشر حافی بنزدیک احمدبن حنبل آمد و گفت ما بر بامها دوک ریسیم شعاع مشعلۀ طاهریان بر ما افتد بروشنائی آن دوک ریسیم روا بود یا نه احمد حنبل گفت تو کئی یا زن گفت خواهر بشر حافی گفت ورع صادق از خاندان شما بیرون آید دوک مریس اندر آن روشنائی.
اولین اشاره‌ها به استرآباد به دورهٔ خلافت هارون الرشید عباسی برمی‌گردد. در دورهٔ طاهریان، سلیمان بن عبدالله در این شهر ساکن بوده و از آن به عنوان پایگاه نظامی برای نبرد با حسن بن زید علوی استفاده کرده‌است. در این دوره، این شهر بخشی از ایالت طبرستان بوده و به عنوان پناهگاه طاهریان در برابر علویان عمل می‌کرده‌است.
آورده‌اند که خواهر بشر حافی بر احمد حنبل شد، گفت: ای امام مسلمانان، بر بام خانه دوک ریسم، مشعله طاهریان بگذرد، باشد که تایی بشعاع آن مشعله در پیوندم روا باشد یا نه؟ احمد گفت: اول بگو که تو کیستی تا خود در آن قدمگاه هستی که این تقوی احتمال کند؟ گفت: من خواهر بشر حافی‌ام، احمد بگریست گفت: این چنین تقوی جز خاندان بشر حافی را روا نبود. ترا نشاید، زینهار تا نکنی، که آن گه بشر حافی از تو بطیره شود. اقتدا ببرادر کن، تا مگر چنان شوی، که اگر خواهی که در پرتو مشعله طاهریان دوک ریسی، دست ترا طاعت ندارد، که برادرت باین درجت بود که هر وقت که دست بطعامی بردی که در آن شبهت بودی آن دست او را طاعت‌دار نبودی.