طاب ثراه
معنی کلمه طاب ثراه در فرهنگ فارسی
پاک و پاکیزه باد خاک او
جملاتی از کاربرد کلمه طاب ثراه
مخدوم مشفق مهربان من: صحیفه شریفه رسید و مضمون مودت مشحون معلوم گردید. اظهار کمال تکدر و تحسر درین مصیبت کرده بودید که مثل شما کم کسی متالم و متاثر است. شما را میدانم که مثل من متاثر و متحسر بوده اید. این که نوشته بودید که من باید بشما تسلیت بدهم چنین است؛ الحق مرحوم طاب ثراه نسبت پدری و غمخواری بشما بیش از من داشت، درین مصایب و نوایب سفر و حضر و این وبا و طاعون که مایة این همه مصایب گشت؛ اگر همین قدر باشد که روزگار مساعدتی میکرد که ادراک لقای شما چندین مجلس بی نفاق که امروز از نوادر آفاق است مقدور میشود که چندی با هم نشینیم و غم های کهنه و نو را بمطالعه اشعار جدید و مذاکره عهود قدیم از دل بیرون کنیم؛ باز طوری بود ولیکن این هم از قراین خارجه و از نامساعدتی بخت و طالع من علی الظاهر اسباب موجود ندارد.
کاغذه را مثل ابنای زمان دم بریده کردم، ان شاءالله ناجور نیست، مثل آن شب که مدبری منحوس با من معارض بود، کاغذی معکوس بمیان انداختم الحمدالله ناجور نبود شکرالله، منصور شدم و این فن را از پدر آموختم، طاب ثراه که با روس معارضه بمثل مصلحت دید.