شب نیمه شعبان

معنی کلمه شب نیمه شعبان در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] شب نیمه شعبان که به آن «لیله البرات» و «لیله الصک» و «لیله المبارکه» و «لیله الرحمه» نیز گفته اند و پرفضیلت ترین شب بعد از شب قدر است.
نیمه شعبان در فرهنگنامه ها و متون کهن، «شب برات» نامیده شده و این بدان خاطر است که بنا به روایات، خداوند در این شب «برات آزادی» از دوزخ را به بندگان خود می بخشد و این شب برات در ادب فارسی و متون کهن ـ نظم و نثر ـ بازتابهایی داشته که به چند مورد آن اشاره می رود:
ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» در این باره چنین آورده: «و شب پانزدهم از ماه شعبان، بزرگوار است و او را «شب برات» خوانند و همی پندارم، این از قبیل آن است که هر که اندرو عبادت کند و نیکی به جای آورد، بیزاری یابد از دوزخ».
رامپوری نیز در «غیاث اللغات» شب نیمه شعبان را «شب برات» دانسته می نویسد: «شب برات شب پانزدهم شعبان است که در آن شب ملائکه به حکم الهی حساب عمر و تقسیم رزق می کنند».
حافظ، شب برات را شب قدر دانسته و در غزل معروف خود، شب قدر و «شب برات» را هنرمندانه با هم آورده می سراید:
                      
اما این که «برات» به چه معناست و بن و ریشه این واژه چیست؟ در «حافظ نامه» این توضیحات آورده شده است: «برات» از «برائت» عربی است و آن: «نوشته ای است که بدان، دولت بر خزانه یا حکام، حواله وجهی دهد».
علامه قزوینی در حواشی خود بر «چهار مقاله» با استناد به «ذیل قوامیس عرب» به نقل از «دُزی» می نویسد: « را به «بروات» جمع بندند و این کلمه عربی است و در اصل «برائت» بوده و به معنای «بریءالذمّه گردیدن از دَین» است و صواب آن در جمع «براءات» یا براوات است. گویندگان فارسی به اعتبار حواله مکتوب هر حواله یا وارد معنوی را نیز «برات» اصطلاح کرده اند».

جملاتی از کاربرد کلمه شب نیمه شعبان

و در اثر است که شب نیمه شعبان صحیفه ای به دست ملک الموت دهند هرکه در آن سال جان برباید گرفت نام وی نبشته در وی. یکی عبادت می کند و یکی عروسی می کند و یکی خصومت می کند و نام های ایشان در آنجا نبشته. و اعمش گوید که ملک الموت در پیش سلیمان شد. تیز در یکی نگرید از ندیمان وی. چون بیرون شد، آن ندیم گفت، «آن که بود که چنان تیز در من نگرید؟» گفت، «ملک الموت»، گفت، «مگر جانم بخواهد ستدن؟ باد را بفرمای تا مرا به زمین هندوستان برد. چون بازآید مرا نبیند». بفرمود تا چنان کرد. پس چون ملک الموت باز آمد سلیمان (ع) گفت، «در آن ندیم من تیز می نگریدی، چه سبب بود؟» گفت، «مرا فرموده اند که این ساعت به هندوستان جان وی برگیر. وی اینجا بود گفتم در یک ساعت به هندوستان چون خواهد شد؟ چون آنجا شدم، وی را آنجا دیدم. عجب داشتم». و مقصود از این حکایت آن است که از دیدار ملک الموت چاره نیست.
مرحبا صبح شب نیمه شعبان که مسیح میکند از دم جان بخش لطیفش تفریح