شاهد حال

معنی کلمه شاهد حال در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شاهد حال به شواهد و قراین غیر گفتاری دلالت کننده بر رضایت و مانند آن گفته می شود.
شاهد حال عبارت است از شهادت حالت و رفتار فرد بر موضوعی همچون رضایت، ناخشنودی و مانند آن، از قبیل گشودن در مهمان پذیر، کاروان سرا و گرمابه که بیانگر رضایت مالک آن نسبت به ورود به آن مکان و استفاده از آن است، یا حصار نکشیدن اطراف ملک و سرزمین وسیع که به طور معمول بیانگر رضایت صاحب آن نسبت به آمد و شد، نشستن و دیگر تصرفات غیر زیان آور به ملک است.
محل بحث شاهد حال در فقه
از احکام مرتبط با آن در بابهایی نظیر صلات، تجارت و نکاح سخن گفته‏ اند.
احکام مرتبط با شاهد حال
تصرف در مال دیگری جایز نیست مگر با رضایت او. از راههای به دست آوردن رضایت، شاهد حال است که گاه علم آور است و گاه ظن آور.
بدون شک، شاهد حالی که موجب یقین به رضایت صاحب مال می ‏شود، معتبر و حجت است. همچنین به تصریح برخی، شاهد حالی که اطمینان آور است و از آن به ظنِ نزدیک به یقین و علم عادی تعبیر می ‏شود. اگر شاهد حال موجب ظن به رضایت صاحب مال گردد،
آیا تصرف در آن جایز است یا نه؟ مسئله اختلافی است. برخی گفته‏ اند: اگر رفتاری از نظر عرف و عقلا ظهور در اذن داشته باشد، همچون ظهور لفظی حجّت و معتبر است؛ هرچند برای فرد یقین و اطمینان آور نباشد.
← احکام مربوط به شاهد حال در صلات
...

جملاتی از کاربرد کلمه شاهد حال

توامان وار کنی جمع به هم آتش و آب شاهد حال بود فی الشجر الاخضر نار
نفس و ارکان طبیعت به محل مجبورند عقل خود شاهد حال است که دیوانهٔ توست
اینت گفتم خداست شاهد حال هرکه گژ گیردش بود او ضال
عارض همچون نگارستان تو شاهد حال است بر دستان تو
گر بجانی میفروشد یکنظر جانان من شاهد حال است روی او که ارزان میدهد
آه سحر و اشک شبم شاهد حال است کز عشق رخ و زلف تو در آتش و آبم
اینک اینک بنگر شاهد حال میخ انجم زده و نعل هلال
گفت حقش شاهد حال توام باخبر از سر سؤال توام
نداری سوزناکی چون نزاری خیالت شاهد حال است بر رس
گفتی از نرگس رعنای منت هست شکیب شاهد حال من آن نرگس رعناست که نیست