سامرا
معنی کلمه سامرا در لغت نامه دهخدا

سامرا

معنی کلمه سامرا در لغت نامه دهخدا

سامرا. [ م َرْ را ] ( اِخ ) سامراء. سامره. سرمن رأی. نام شهری است بناکرده معتصم کذا فی القنیه. ( آنندراج ) : خلافته علی الشرط ببغداد و سامرا فی صفر. ( طبری از تاریخ سیستان ص 235 ). و از سامرا خلعت برای وی آمد. ( ذیل تاریخ سیستان ص 238 ). رجوع به سامره شود.

معنی کلمه سامرا در فرهنگ فارسی

شهریست در عراق ( عرب ) در سه فرسنگی بالای بغداد و بر ساحل شرقی دجله و آن شهری قدیم اسن و پس از چند بار خرابی معتصم عباسی بسال ۲۲۱ ه.ق. بعمران آن پرداخت و آنرا دارالملک ساخت . متوکل عباسی نیز بر عمارات آن افزود و کوشک جعفریه را بنام خود بنا کرد.قبر امام علی نقی ۴ در آنجاست . جمعیت : ۱۵٠٠٠ تن .

معنی کلمه سامرا در دانشنامه عمومی

سامرا (اسپانیا). سامُرا ( اسپانیایی: Zamora، عربی: سَمُورة ) مرکز استان سامُرا در بخش خودمختار کاستیا - لئون کشور پادشاهی اسپانیا است.
سامرا در نزدیکی مرز پرتغال قرار گرفته و ۶۵ هزار نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه سامرا در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سامرا در دانشنامه عمومی

معنی کلمه سامرا در دانشنامه آزاد فارسی

سامَرّا
مناره مَلْویَه در سامَرّا
مناره مَلْویَه در سامَرّا
مناره مَلْویَه در سامَرّا
مناره مَلْویَه در سامَرّا
مناره مَلْویَه در سامَرّا
مناره مَلْویَه در سامَرّا
(در تداول عام: سامِره) شهری در مرکز عراق، بر ساحل شرقی رود دجله، به فاصلۀ ۱۲۵کیلومتری شمال بغداد، با ۱۲۶,۵۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۸). مدفن امام علی النقی (ع) و امام حسن عسکری (ع) است؛ همچنین سرداب معروفی که امام زمان (عج) در آن غیبت اختیار کرد، در این شهر است. معتصم، خلیفۀ عباسی، در ۲۲۲ق این شهر را بنا و دارالخلافه را از بغداد به آن جا منتقل کرد و باغ ها و بناهای فراوان در آن ساخت؛ او شهر را سُرَّ مَن رَأی نامید، به معنی هرکس آن را ببیند مسرور شود. روی سکه هایی که در زمان عباسیان ضرب شده است، همین نام عربی وجود دارد. از زمان معتصم تا ۲۷۶ق سامرا مقر هفت تن از خلفای عباسی بود و در زمان متوکل به اوج شکوه و جلال رسید و پس از آن رو به زوال نهاد. امروزه سامرا از زیارتگاه های مهم شیعیان و نیز از بزرگ ترین مناطق باستانی جهانبا صدها منطقۀ باستانی مجزا است؛ مسجد جامع متوکل و منارۀ معروف مَلویّه، به ارتفاع ۵۳متر، و قصرالعاشق از بناهای مهم شهر به شمار می روند.

معنی کلمه سامرا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سامرا مخفف عبارت سُرمَن رَای یکی از شهرهای عراق، زادگاه حضرت مهدی (علیه السّلام) و مدفن امام هادی و عسکری (علیهماالسلام ) است.
«سامرا» دومین شهری است که عباسیان در ۱۲۰ کیلومتری شمال بغداد، بر کنار شرقی دجله ساختند.نام این شهر به زبان آرامی «سامرا» دانسته شده و معتصم خلیفه عباسی که آن را پایتخت خود قرار داد، آن را «سر من رای» (به معنای این کس هرکه آن را ببیند، مسرور می شود) نام گذاشت. روی سکه هایی که زمان عباسیان در آن شهر ضرب شده و اکنون در دست است، همین نام عربی وجود دارد.
← مدفن امامان
از سوی دیگر، روایاتی نیز حکایت از آن دارد که در این دوره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با صلاحدید امام عسکری (علیه السّلام) برای افرادی ویژه نمایان می شد و این اتفاق، در سامرا و در جوار پدر بزرگوارش صورت می گرفت. نه فقط بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در سامرا و در خانه امام عسکری (علیه السّلام) دیده اند که بسیاری از یاران و برگزیدگان اصحاب امام، به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نایل شده اند که همگی از زندگی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در کنار پدر در سامرا حکایت دارد. «یعقوب بن منقوش» گوید:بر امام عسکری (علیه السّلام) وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده های آن آویخته بود. گفتم: «ای آقای من! صاحب الامر کیست؟» فرمود: «پرده را بردار.» پرده را بالا زدم؛ پسر بچه ای به قامت پنج وجب بیرون آمد، با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته. خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانوی پدرش، ابو محمد نشست. آن گاه به من فرمود: «این، صاحب شما است.» سپس امام بدو فرمود: «پسرم! تا هنگام معلوم داخل شو.» داخل اتاق شد و من بدو می نگریستم. به من فرمود: «یعقوب! به داخل اتاق برو و ببین آن جا کیست.» من داخل شدم؛ اما کسی را ندیدم. همچنین احمد بن اسحاق نقل کرده، حضرت را در در زمان امام عسکری (علیه السّلام) در سامرا دیده است. بنابراین روایات و روایت های دیگر، تردیدی نخواهد ماند که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در طول زندگی امام عسکری (علیه السّلام) همراه آن حضرت و در شهر سامرا مسکن و ماوا داشته است. اگر چه در این دوران نیز پنهانی زندگی می کرده است، عدۀ فراوانی از نزدیکان و شیعیان آن حضرت را دیده اند.
کاربرد سامرا در ابواب فقه
از ان به مناسبت در بابهای صلات، جهاد و مزار نام برده اند.
← سامرا در باب صلات
...
[ویکی شیعه] خاندان ابن فرات آل ابی الجعد آل ابی الجهم آل ابی ساره آل ابی شعبه آل ابی سبره آل ابی صفیه آل اعین آل حیان تغلبی آل یقطین آل خرسان خاندان بحرالعلوم خاندان ابن نما آل بریدی آل خاقانی آل ثوابه خاندان جواهری خاندان حرزالدین
بابل (دوران باستان) مدائن (دوره ساسانیان) کوفه (دوره بنی هاشم) سامرا (دوره بنی عباس) بغداد (دوره بنی عباس) حله (دوره مزیدیان)
[ویکی اهل البیت] شهر سامرا یکی از چهار شهر مقدس عراق است. این شهر در 124 کیلومتری شمال بغداد و در سمت شرق رودخانه دجله قرار گرفته است. در سال 221 هـ.ق محمدالمعتصم بالله فرزند هارون الرشید پایتخت خلافت را از شهر بغداد به سامرا منتقل ساخت و تا سال 256 هـ.ق که پایتخت باز به بغداد منتقل شد هشت خلیفه در این شهر حکمرانی و خلافت نمودند. سامرا طی مدت سه دهه پایتختی، توسعه فراوانی یافت و تعداد زیادی از کاخ ها و تفریح گاه ها و مساجد در این شهر ساخته شد.
سامرا امروزه به سبب وجود مرقد مطهر دو پیشوای شیعه، امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام، مورد توجه جهان تشیع است. این بقعه که قلب شهر امروزی را تشکیل می دهد در دوران زندگانی دو امام علیهماالسلام خانه مسکونی آنان بود و پس از شهادت در آنجا دفن شده اند.
این شهر در کرانه شرقی رود دجله، در میان راه بغداد ـ تکریت واقع شده است. به عبارت دیگر، در حد فاصل قریه «کرخ فیروز» یا «کرخ یاجدّا» در شمال و قریه «مطیره» در جنوب قرار دارد. در حال حاضر، این شهر مرکز استان صلاح الدین است که از شرق به استان تمیم (کرکوک)، از شمال به نینوا، از غرب به استان الانبار و از جنوب به بغداد محدود می شود. فاصله سامرا تا بغداد 124 کیلومتر است.
سامرا همچون شهرهای دیگر عراق، قدمت دیرینه ای دارد. برخی بنای آن را عصر قبل از اسلام، یعنی دوران اشکانیان و ساسانیان می دانند، برخی نیز شاپور ذوالاکتاف را بانی این شهر دانسته اند. به گفته یاقوت حموی، سامرا را «سام بن نوح» ساخته است. و شاید وجه تسمیه آن به سامرا نیز همین باشد: «سام راه» یعنی راه عبور و مرور سام فرزند نوح در عصر ساسانی، این منطقه «التیرهان» نام داشت و قبل از 393 ق تاریخ اسکندری به چنین نامی مشهور بوده است.
بر اساس متون تاریخی، این شهر در عصر ساسانی، زیر سلطه ایران بود و مردم آن به پرداخت مالیات به پادشاهان ایرانی ناچار بودند. مورخان یکی از دلایل وجه تسمیه آن به ساءمره (محل حساب) را همین موضوع دانسته اند.
در دوران اشکانیان، سامرا از مراکز تمدن بود و آثاری نیز در حفاری های آن به دست آمده است که تاریخ آن ها به قبل از میلاد مسیح برمی گردد. در این شهر گورستانی کاوش شده که قدمت آن به پنج هزار سال قبل از میلاد می رسد. در دوران ساسانیان، به لحاظ موقعیت مناسب آب و هوایی همواره مورد توجه پادشاهان آن سلسله بود. آن جا بناهای باشکوهی ساخته اند که امروزه بقایای برخی از آن ها باقی است.
با تسلط رومیان بر این منطقه مردم آن به مسیحیت گرویدند و به دنبال جنگ های ایران و روم، این شهر دچار آسیب های کلی شد. سامرا همراه دیگر شهرهای عراق در سال 14 ق توسط سعد بن ابی وقاص فتح شد. از این هنگام تا پایان قرن دوم هجری تنها یک دیر در سامرا وجود داشت.
البته برخی از خلیفه های اسلامی از جمله منصور و هارون کوشیدند آن را آباد کنند و حتی هارون قصری اطراف آن ساخت و کانالی در آن حفر کرد. از آن هنگام تا دوران معتصم (قرن سوم هجری) از سامرا سخنی در منابع نیست تا آن که خلیفه به احیاء و تجدید بنای این شهر پرداخت. در 221 ق، به لحاظ آن که معتصم ترکان را بر امور نظامی و دیوانی مسلط ساخته بود، هفتاد هزار نفر از نظامیان ترک بغداد را جولانگاه تاخت و تاز اسب های خویش ساخته و بی مهابا در کوچه های شهر می تاختند و برای مردم شهر مزاحمت و آزارهای زیادی داشتند.
[ویکی الکتاب] معنی سَامِراً: جماعتی که در شب در بیابان پیاده شوند و به گفتگو بپردازند (این کلمه با وجود مفرد بودن معنای جمع می دهد)
ریشه کلمه:
سمر (۱ بار)
«سامراً» از مادّه «سمر» (بر وزن ثمر) به معنای گفتگوهای شبانه است. بعضی از مفسران گفته اند: معنای اصلی این ماده «سایه ماه در شب» است که تاریکی و سفیدی در آن آمیخته شده و از آنجا که گفتگوهای شبانه گاه در سایه ماهتاب انجام می شود ـ چنان که نقل کرده اند مشرکان عرب شب های ماهتابی در اطراف کعبه جمع می شدند و بر ضد پیامبر(صلی الله علیه وآله) سخن می گفتند ـ این واژه در مورد آن به کار رفته، و اگر می بینیم به افراد گندم گون و یا خود گندم، «سمراء» گفته می شود به خاطر آن است که سفیدی آن با کمی تیرگی آمیخته شده است.
گفتگو در شب. در اقرب گوید: «سمر سمراً و سموراً: لم ینم و تحدّث لیلاً» یعنی شب را نخوابید و به گفتگو پرداخت. و نیز آن را شب، و سایه ماهتاب و شب تاریک گفته‏اند و سمره رنگی است ما بین سیاه و سفید . ضمیر به قرآن یا حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم راجع است و سامراً حال است از فاعل تهجرون و هجر به معنی کنار شدن و افسانه سرائی است. یعنی متکبّر به حق از حق منحرف می‏شدید و از حق اعراض می‏کردید و شبانه درباره ان به عیبگوئی می‏پرداختید و سامر در آیه اسم جمع است در نهج البلاغه خطبه 124 فرموده «وَاللّهِ ما اَطُورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمیرٌ» به خدا به ظلم نزدیک نمی‏شوم مادامیکه دنیا باقی است. سمیر را دهر معنی کرده‏اند.

جملاتی از کاربرد کلمه سامرا

یا سائراً نحو سامرا یوما بها صرحاً بنور جلال الله مشتمل
در ۱۸ سالگی به همراه مادرش با کاروان زیارتی به عراق رفت. چند سالی در کربلا در محضر محمدحسین فاضل اردکان بود و پس از آن با راهنمایی استادش به سامرا و نزد میرزای شیرازی رفت.
جاحظ گفت: هنگامی که محمد بن اسحاق بن ابراهیم موصلی را عزم بود که از سامرا به بغداد رود، من نیز با وی بودم. دجله نیک پر آب بود.
وی در سال ۱۳۰۴ قمری، در شهر کربلا متولد شد و در ۲۸ شعبان ۱۳۸۰ قمری، در همان شهر درگذشت. در کودکی پدرش میرزا حبیب اللّه را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و برادر بزرگش سید عبداللّه قرار گرفت. نخستین مرحله تحصیلات خود را در شهر کربلا سپس سامرا و کاظمین گذراند آنگاه به نجف هجرت کرد و نزدیک ۲۰ سال در آنجا اقامت گزید. پس از آن به کربلا بازگشت و تا آخر عمر در آنجا ماند. وی پس از هجرت استادش سید حسین طباطبایی قمی، از کربلا به نجف (۱۳۶۵ قمری) وی در کربلا تدریس درس خارج را آغاز کرد و مرجعیت دینی او در کربلا بالا گرفت و در آنجا ریاست داشت. وی در نهضت‌های اجتماعی و سیاسی از جمله انقلاب معروف ۱۹۲۰ در عراق فعال بود.
مقدمات علوم از صرف، نحو، منطق، فقه، اصول و حساب را در کربلا نزد اساتید آن شهر آموخت. آن گاه برای ادامه تحصیلات حوزوی به سامرا رفت. او در حوزه سامرا، چند سالی نزد اساتید آن جا به کسب علوم حوزوی مشغول شد و بعد از چندی به توصیهٔ استادش میرزا محمدتقی شیرازی به کاظمین رفت. بعد از آن به کربلا بازگشت و بعد از چندی برای ادامهٔ تحصیل به حوزهٔ علمیهٔ نجف رفت.