سال ها

این هنرمند در سال ۱۹۸۵ میلادی در شهر تکیرداغ ترکیه به دنیا آمد و بزرگ شد. امره تتیکل که در دوران تحصیلات متوسطه و دبیرستان کاملاً علاقه‎مند به بازیگری بود، در گروه های تئاتر و تئاتر آماتور شهر شهر تکیرداغ شرکت کرد. تتیکل برای تحصیلات دانشگاهی تکیرداغ را ترک کرد و در استانبول اقامت گزید. سال ها بعد وی از دانشگاه نیوپورت کالیفرنیا در مدیریت بازرگانی انگلیسی فارغ التحصیل شد.

به قول شیخ اجل سعدی شیراز: بماند سال ها این نظم و ترتیب

اردستان دارای یک سالن سینما به نام سینما فرهنگ است که این سینما مجهز به فناوری دیجیتال می‌باشد. هم چنین یک سینمای دیگر نیز به نام سینما درخشان در خیابان شریعتی وجود دارد که علی‌رغم ساخت بنا و ساختمان آن متأسفانه سال ها است که مورد استفاده و بهره‌برداری قرار نگرفته‌است.

یک روز وصال و سال ها هجر فریاد ز انتقام جانان

زبخت رفته خوش خندم ز عمر رفته خرسندم اگر در سال ها باشد به من یک لحظه پروایش

نسخه های متعدد دیگری از آزمون تورینگ، از جمله نسخه های بازنمایی شده (که ذکر شد)، در طول سال ها مطرح شده اند.

طی یک منزل ز اوصاف تو نتواند نمود سال ها گر خنک فکرت دشت فرسائی کند

امیر بیگ ارمنی یکی از غلامان، ندیمان و درباریان صفویه بود او در زمان سلطنت شاه صفی و شاه عباس دوم خدمت می کرد و سال ها به عنوان شیره چی باشی و حاکم گسکر بر قرار بود.

سم پاشی یکی از سرفصل های اصل چهار ترومن بود. طبق گفته سازمان بهداشت جهانی استفاده از دیکرو دیفنیل تری کلرو اتان در روستاها، اقدامی زیان باری بوده است که باعث شده است اثرات سمی آن سال ها یر جانداران، گیاهان، خاک و آب محیط نهادینه شود.

زان سال ها کاندر ریا بردی به سر در خانقه گر سربه پای سروری مانی زمانی بهتر است

بگو تا چیست نامت وز کجایی که گویا سال ها شد کشنایی

به بریدن نرود ذوق تو ز اندیشه ما سال ها پنجه به هم داده رگ و ریشه ما

البته گفتنی است نام اصلی این روستا "آشیر" می باشد که پس از سال ها بخاطر بیان ساده تر به آشی تغییر پیدا کرده است. نقل شده که علت نامگذاری این روستا به نام "آشیر" نیز ورود جد بزرگ ساکنین کنونی این روستا به این منطقه بوده که نام ایشان "شیر" بوده و بنا به احترام به وی "آقاشیر" لقب داده اند و پس از آن روستا آرام آرام به راحت شده این نام یعنی آشیر و سپس آشی مشهور گشته است.

فراوان سال ها کار وی این بود ز هجران رنج و تیمار وی این بود

ز داغت سال ها در تاب بودم ز شوقت بی خور و بی خواب بودم