زاد مرد. [ م َ] ( اِ مرکب ) مخفف آزاد مرد است که جوانمرد و کریم وصاحب همت باشد. ( برهان قاطع ). و رجوع به آنندراج و فرهنگ شعوری و زاد در همین لغت نامه شود : زاد مردی چاشتگاهی دررسید. مولوی.
معنی کلمه زاد مرد در فرهنگ عمید
جوانمرد، کریم: زادمردی چاشتگاهی دررسید / در سرا عدل سلیمان دردوید (مولوی: مجمع الفرس: زادمرد ).
معنی کلمه زاد مرد در فرهنگ فارسی
( اسم ) آزاد مرد جوانمرد حر صاحب همت . مخفف آزاد مرد که جوانمرد کریم و صاحب همت باشد
جملاتی از کاربرد کلمه زاد مرد
مثل زد که هر کس که او زاد مرد ز چنگ اجل هیچکس جان نبرد
به خراد گفت ای رد زاد مرد به رنجی همی گرد پوزش مگرد
آنکه ترا زاد مرد و آنکه ز تو زاد رفت نیست ازین جز خیال نیست از آن جز خله
حاجی والا نژاد پاکدل پاک زاد مرد همایون راد صاحب فردسری
آتشت اینجا چو آدم سوز بود آنچ از وی زاد مرد افروز بود