زابین. [ ب َ ] ( اِخ ) زابین به عراق اندر بگشاد [ زاب ] چنانکه گفته ایم و آن را زاب بزرگ و زاب کوچک خوانند. ( مجمل التواریخ و القصص ص 44 ). و ابن البلخی آرد:در عراق دو نهر آورد که آن را زابین خوانند و معنی زاب آن است که زو آب. ( فارسنامه ابن البلخی ص 39 ). و رجوع به زاب در لغت نامه و معجم البلدان ج 4 شود.
جملاتی از کاربرد کلمه زابین
از صدر جهان امروز آفاق طرب زابین و آن طلعت زیبا را در خلعت دیبا بین