راجعون

معنی کلمه راجعون در لغت نامه دهخدا

راجعون. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت که در36هزارگزی شمال باختری رودبار و 19هزارگزی رستم آبادواقع شده است. ناحیه ای است کوهستانی و هوای آن مرطوب و معتدل و مالاریائی است سکنه آن 276 تن میباشد و زبان اهالی گیلکی فارسی است. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، برنج و لبنیات میباشد. شغل اهالی زراعت وگله داری و زغال فروشی و مکاری و راه آن مالرو است. اهالی آن در هنگام تابستان جهت تعلیف گله های خود به ییلاق در فک میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه راجعون در فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان رحمت آباد بخش رود بار شهرستان رشت .

معنی کلمه راجعون در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رَاجِعونَ: برگردنده ها
معنی رَاجِعُونَ: آنان که باز می گردند
ریشه کلمه:
رجع (۱۰۴ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه راجعون

اناالله و انا الیه راجعون
خوانده‌ای انا الیه راجعون تا بدانی که کجاها می‌رویم
و گفت، «خدای تعالی همی گوید: هرکه وی را مصیبتی فرستادم اندر تن وی و یا اندر مال وی و یا اندر فرزند وی، به صبر نیکو پیش آن بازآمد، شرم دارم که با وی حساب کنم و وی را به میزان و دیوان فرستم». و رسول (ص) گفت، «انتظار فرج به صبر عبادت است». و گفت، «هرکه را مصیبتی برسد بگوید، انا لله و انا الیه راجعون اللهم اجرنی من مصیبتی و اعقبنی خیرا منها، حق تعالی این دها از وی اجابت کند». و گفت، «خدای تعالی گفت با جبرئیل دانی که جزای کسی که بینایی چشم وی بازستدم چیست؟ او را دیدار خویش کرامت کنم».
قالُوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلی‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ، لا ضیر مصدر ضاره یضیره ضیرا. اذا ضرّه، ای لا یضرّنا ما صنعت بنا إِنَّا إِلی‌ رَبِّنا راجعون یجازینا بصبرنا علی عقوبتک ایّانا و ثباتنا علی التوحید. و فی الآیة دلالة علی ان الانسان ان یظهر الحق و ان خاف القتل.
هین خمش کن به اصل راجع شو دیده راجعون نمی‌خسبد
خواند»انالله راجعون « از نوک مژه سرشک خون راند