ذهبیه

معنی کلمه ذهبیه در لغت نامه دهخدا

( ذهبیة ) ذهبیة. [ ذَ هََ بی ی َ ] ( ع ص نسبی ، اِ ) زرینه. ( دهار ). || نوعی از زورق و قایق در رود نیل. || تأنیث ذهبی.
ذهبیة. [ ذَ هََ بی ی َ ] ( اِخ ) سلسله ای از اهل تصوف. سید قطب الدین محمد الحسینی النیریزی الشیرازی ، یکی از اقطاب این سلسله در کتاب فصل الخطاب آورده : و وارث الطومار السلسلة الذهبیه الکبرویة الرضویة، الشیخ محمد العارف الذی صومعته فی المشهد المقدس ، الی الشیخ الجلیل حاتم ، و هو الی الشیخ العارف الکامل الشیخ محمد علی المؤذن ، و هوالی الشیخ العزیز الجلیل الشیخ نجیب الدین رضا النیریزی ، و هو الی شیخی المذکور شیخ علینقی ( الاصطهباناتی ) و ذلک الطومار الیوم عندی. سید قطب الدین محمد مزبور یکی از اقطاب این سلسله بود، و مرحوم حاج نایب الصدر شیرازی در کتاب «طرائق الحقایق » در شرح حال وی گوید: ( فصل ششم ، ضمن ذکر بعضی از معاصرین سید علیرضا شاه دکنی و معصوم علیشاه ). السید السند، قطب الدین محمد، الحسینی النیریزی الشیرازی ، نسب آن جناب به بیست وسه واسطه بحضرت سید سجاد علیه السلام منتهی میشود، واجدادش در قصبه نیریز من اعمال فارس توطن داشتند، بعد از استکمال علوم مرسومة در طلب اهل یقین پی سپر بوده ، تا آنکه در بقعه شاه داعی الی اﷲ، بیرون شهر شیراز، خدمت شیخ علی نقی اصطهباناتی طی مقامات سلوک کرده بمصاهرت و خلافت مخصوص گردید. غرض ، جناب سید قطب از مشایخ عظام سلسله ذهبیه است. در سنه 1173 هَ. ق. رحلت کرد. رساله فصل الخطاب از آثار اوست. اسامی مشایخ و ارکان سلسله ذهبیه : جلال الدین محمد مجدالاشراف مرید پدرش آقا میرزا ابوالقاسم شیرازی و او مرید پدرش آقا میرزا عبدالنبی شیرازی و او مرید آقا محمد هاشم و او مرید سید قطب الدین محمد نیریزی ثم الشیرازی او مرید شیخ علی نقی اصطهباناتی و او مرید مهبط انوار حق شیخ نجیب الدین رضا النیریزی الاصفهانی و او مریدشیخ محمد علی مؤذن خراسانی السبزواری و او مرید شیخ حاتم زراوندی و او مرید شیخ درویش محمد کارندهی و او مرید شیخ تاج الدین حسین تبادکانی و او مرید شیخ غلامعلی نیشابوری و او مرید شیخ حاجی محمد خبوشانی و او مرید الشیخ شاه علی اسفرانی و او مرید شیخ رشیدالدین بیدآواذی و او مرید سید عبداﷲ برزش آبادی و او مرید شیخ خواجه اسحاق ختلانی و او مریدالامیر سید علی همدانی و او مرید شیخ محمود اصم مزدقانی و او مرید شیخ علاءالدوله سمنانی و او مرید شیخ احمد جوزقانی و او مرید شیخ رضی الدین علی لالا و او مرید شیخ مجدالدین بغدادی و او مرید شیخ نجم الدین کبری و او مرید شیخ عماریاسر اندلسی و او مرید شیخ ابوالنجیب سهروردی و او مرید شیخ احمد غزالی و او مرید شیخ ابی بکر نساج و او مرید شیخ ابوالقاسم کورکانی و او مرید شیخ ابوعلی کاتب و او مرید شیخ ابوعلی رودباری و او مرید ابوعثمان مغربی و او مرید شیخ جنید بغدادی و او مرید شیخ سری سقطی و او مرید شیخ معروف کرخی و او را انتساب بسلطان الاولیا ثامن الائمة النجباء السلطان ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام میباشد قدس اﷲ اسرارهم.

معنی کلمه ذهبیه در فرهنگ فارسی

سلسله ای از سلاسل تصوف که امروزه همه پیروان آن شیعی هستند و آنرا ذهبیه کبرویه ( منسوب به شیخ نجم الدین کبری ) رضویه ( منسوب بحضرت رضا۴ ) نامند. سلسله ارشاد این فرقه طبق روایت بتوسط سری سقطی و معروف کرخی بحضرت رضا ۴ میرسد. پیروان آن در شهرهای ایران پراکنده اند و مرکز آنان اکنون شیراز است .سلسله طریقت این سلسله را بقرار ذیل نوشته اند: دکتر گنجویان استاد دانشگاه تبریز حاج حب حیدر میرزا احمد خوشنویس وحید الاولیا جلال الدین محمد ملقب به مجدالاشرف میرزا ابوالقاسم شیرازیمیرزا عبدالنبی شیرازی آقا محمد هاشم سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی شیخ علی نقی اصطهبانی شیخ نجیب الدین رضا نیریزی اصفهانی شیخ محمد علی موذن خراسانی سبزواری شیخ حاتم زراوندی شیخ درویش محمد کارندهی شیخ تاج الدین حسین تبادکانی شیخ غلامعلی نیشابوری شیخ حاجی محمد خبوشانی شیخ شاه علی اسفرانی شیخ رشیدالدین بید آواذی سید عبدالله برزش آبادی شیخ خواجه اسحاق ختلانی سید علی همدانی شیخ محمود اصم مزدقانی شیخ علائ الدوله سمنانی شیخ نورالدین عبدالرحمان اسفرانی شیخ احمد جوزقانی شیخ رضی الدین علی لالا شیخ مجدالدین بغدادی شیخ نجم الدین کبری شیخ عمار یاسر اندلسی شیخ ابوالنجیب سهروردی شیخ احمد غزالی شیخ ابوبکر نساج شیخ ابوالقاسم کورکانی شیخ ابوعلی کاتب شیخ ابوعلی رودباری شیخ ابوعثمان مغربی شیخ جنید بغدادی شیخ سری سقطی شیخ کرخی و وی انتساب به علی بن موسی الرضا۴ دارد.
( صفت ) مونث ذهبی . ۱ - زرینه طلایی . ۲ - بخور مریم .

معنی کلمه ذهبیه در دانشنامه آزاد فارسی

ذَهَبیّه
(یا: سلسلةالذهب) نام یکی از فرقه های شیعۀ صوفیه که از فرقه کبرویه، پیروان شیخ نجم الدین کُبری ( ـ ۶۱۷ ق) منشعب شده است. کبرویه از فرق سنی مذهب صوفیه بود که در قرن هشتم هجری به وسیله خواجه اسحاق خُتّلانی شاگرد و خلیفه سید علی همدانی تدریجاً به تشیّع نزدیک شد و مقارن با وفات ختلانی بین دو تن از شاگردان او سید محمد نوربخش و سید عبدالله بُرزِش آبادی اختلاف و انشقاقی پدید آمد و قسمتی از کبرویه به نام نوربخشیه و قسمتی به نام ذَهَبیه (پیرو بُرزِش آبادی) نامیده شدند. این فرقه سلسله یا زنجیرۀ انتساب خود را از طریق معروف کرخی شاگرد امام رضا (ع) به ائمۀ اطهار و حضرت علی (ع) می رسانند و گفته اند کهاز این رو آن را سلسلۀ طلایی (ذهبی و ذهبیه) می نامند. در وجه تسمیۀ ذهبیه البته اقوال دیگری هم گفته شده است. اخلاص آن ها در تشیّع در عصر بعد از برزش آبادی موجب استمرار این طریقه در عهد صفویه و دوره های بعد از آن شد. آنان همواره در تمسّک به ولایت ائمه و تلفیق بین شریعت و طریقت در مذهب تشیع کوشیده اند. از مشایخ بزرگ این سلسله محمد کارَنْدِهی معروف به پیر پالاندوز (قرن ۱۱ ق) است که مقبرۀ او در مشهد قرار دارد. در قرن ۱۲ ق سید قطب الدین نیریزی در واقع مُجَدِّّد بزرگ این طریقه بود و پس از او بزرگانی ازجمله شاه محمد دارابی، آقا محمدهاشم شیرازی، آقا محمد بیدآبادی و میرزا عبدالنبی شیرازی متولی بقعۀ شاهچراغ در شیراز به رهبری طریقت رسیدند. در قرن حاضر میرزا احمد خوشنویس تبریزی ملقب به وحیدالاولیاء ( ـ ۱۳۳۵ ش)، حاجی میرزا محمدعلی ملقب به حُبّ حیدر ( ـ ۱۳۴۲ ش) و دکتر عبدالحمید گنجویان تبریزی ملقب به حمیدالاولیا، متخصص پوست و استاد پزشکی دانشگاه تبریز و شیراز، به مقام قطبیت و رهبری رسیدند. خانقاه های ذهبیه در شیراز و تبریز قرار دارد و پیروان آن بیشتر در فارس (شیراز) و آذربایجان (تبریز) سکونت دارند و عموماً در شب های پنج شنبه، جمعه و شنبه در خانقاه گرد هم می آیند و ذکر می گویند. آنان از ۱۱ محرم تا ۲۱ صفر به یاد اربعین حسینی روزه می گیرند. برخی تألیفات از ادبیات این سلسله: نورالهدایۀ نجیب الدین رضا؛ کوثرنامه؛ سبع المثانی و آیات الولایه.

معنی کلمه ذهبیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] ذَهَبیه، از طریقت های صوفیه شیعی و از پیروان سید عبدالله برزش آبادی مشهدی. پیدایش این طریقت به قرن نهم در ایران برمی گردد. ذهبیه به نام هایی مانند ذهبیه اغتشاشیه و ذهبیه خالص خوانده شده است. از این طریقت، گروه های متعددی منشعب شدند؛ به همین علت این طریقت را ام السلاسل نامیده اند.
ذهبیه، طریقت خود را از طریق معروف کرخی به امام رضا(ع) و دیگر ائمه(ع) منتسب می کنند و به ولایت قَمریه، قطب ناطق و صامت معتقدند. البته انتسابشان به ائمه(ع) و برخی اعتقادات آنان از سوی علمای شیعه رد شده است.
معروف کَرخی، سَرِی سَقَطی، جُنید بغدادی و شهاب الدین سهروردی از قطب های ذهبیه هستند.

جملاتی از کاربرد کلمه ذهبیه

و هُوَ مولانا حسین بن حسن از اکابر علما و اماجد فضلا و اعاظم عرفا بوده. دست ارادت به جناب شیخ ابوالوفای خوارزمی که از مشایخ سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه بوده، داده است و حسب الاجازهٔ وی پا در بیابان سیر وسلوک نهاده. به یمن همت وی طی مقامات طریقت و تحصیل معارف حقیقت کرده. تألیفات و تصنیفات دلپسند دارد. از جمله: شرحی مسمی به جواهرالاسرار بر مثنوی جناب قطب المحققین و فخر العارفین مولانا جلال الدین محمد مولوی رومی نگاشته و در سنهٔ ۸۳۹ رایت سفر آخرت افراشته. از اشعار آن جناب است:
دوم، خاطره‌ی روایت شده تنها در کتاب ذهبیه نقل شده که منبع آن مشخص نیست و در منبعی دیگر نیز با عنوان «تعمیر» آورده شده است؛
ضیاءالدین ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی (۴۹۰-۵۶۳) از فقیهان و از مشایخ صوفیه در سده ششم هجری بود. او آغازگر و مرکز اتصال برخی سلاسل صوفیه، از جمله سلسله سهروردیه است. رشته تصوف او به شهاب‌الدین عمر سهروردی و پس از او نیز به عزالدین محمود کاشانی (وفات ۷۳۵ هـ. ق) مؤلف مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه می‌رسد. پس از مرشدش احمد غزالی او بطور رسمی آغازگر سلسله ذهبیه بود و به گونه‌ای قطب دهم این سلسله و اولین قطب غیرمشترک میان سلسله ذهبیه و سلسله مولویه و سلسله نعمت اللهیه بود.
و هُوَ زبدة العارفین، میرزا ابوالقاسم بن مرحوم میرزا عبدالنبی. والدش به ارادت و مصاهرت جناب شیخ مغفور آقا محمد هاشم شیرازی مشهور اختصاص داشته و به علو درجات و سمو حالات معروف و به صفات حمیده موصوف بوده و در سنهٔ رحلت نموده. غرض، جناب میرزا از جانب والد ماجد نسبش به جناب میر سید شریف علامهٔ جرجانی می‌رسید و بطناً صبیّه زادهٔ جناب رضوان مآب شیخ العارف المؤمن الموحد آقا محمد هاشم شیرازی و نوادهٔ حضرت سید کامل فاضل و شیخ محقق واصل قطب الدین نیریزی است. الحق فقرای سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه را به وجود جنابش افتخار است و در احوال و آداب طریقت ایشان را متعابعتش رواست. با آنکه هنوز در عنفوان جوانی است علامات پیری از ناصیهٔ حالش هویدا و نشان بزرگی از چهرهٔ کمالش پیداست. مکاتیب شیخ مرحوم آقامحمد هاشم را جمع می‌نماید. گاهی خدمتش اتفاق می‌افتد. اگرچه میلی به شاعری ندارند، اما گاهی همت بر مدایح ائمه می‌گمارند. این چند بیت از قصیدهٔ او نوشته شد: