( ذنبة ) ذنبة. [ ذَ ن َ ب َ ] ( ع اِ ) ذنبةالوادی جای منتهای سیل وادی. || ذنبةالدهر؛ اواخر زمان ، پایان روزگار. ذنبة. [ ذَ ن َ ب َ ] ( اِخ ) آبکی است میان اَمِرّة و اضاح. || جایگاهی است از اعمال بلقاء.
معنی کلمه ذنبه در فرهنگ فارسی
آبکیست میان امره واضاح . جایگاهیست از اعمال بلقائ .
معنی کلمه ذنبه در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی ذَنبِهِ: گناهش(ذنب تنها به معنای نافرمانی خدای تعالی نیست بلکه هر وبال و اثر بدی که عمل آدمی داشته باشد هر چند آن عمل نافرمانی امر خدای تعالی نباشد نیز ذنب گفته میشود ، و در نتیجه مغفرت نیز تنها به معنای آمرزش و پوشاندن معصیت نیست بلکه هر ستر و پوششی الهی مغ... ریشه کلمه: ذنب (۳۹ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه ذنبه
قال النبی (ص): «اذا بلغ الرّجل تسعین سنة غفر اللَّه له ما تقدم من ذنبه و ما تأخّر و کتب اسیر اللَّه فی الارض و شفع فی اهل بیته، و اذا بلغ مائة سنة استحیی اللَّه عزّ و جلّ منه ان یحاسبه».
«وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای هو عالم باهل السّماوات و اهل الارض و هو اعلم بصلاح کلّ واحد منهم خداوند تو داناست باهل آسمان و اهل زمین از فریشتگان و آدمیان و غیر ایشان، همه را میداند که همه آفریده اواند، رهی و بنده اواند، صلاح و سزای هر کس داند که چیست، هر کس را آنچ صلاح وی است میدهد و بهر کس آنچ سزای ویست میرساند. و قیل «رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» فجعلهم مختلفین فی اخلاقهم و صورهم و احوالهم و ملکهم کما فضّل «بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ» فمنهم من کلّم اللَّه و منهم من اتّخذه خلیلا و منهم من ایّده بروح القدس و منهم من آتاه ملکا لا ینبغی لاحد من بعده و منهم من اصطفاه و غفر له ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر و هو محمّد (ص) و اعطائه القرآن، «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً» و هو مائة و خمسون سورة لیس فیها حکم و لا فرض و لا حلال و لا حرام و لا حدود انّما هو ثناء و وعظ و تحمید و تمجید.