دارون
معنی کلمه دارون در لغت نامه دهخدا

دارون

معنی کلمه دارون در لغت نامه دهخدا

دارون. [ دارْ وَ ] ( اِ ) درخت نارون. ( ناظم الاطباء ).
دارون. [ دارْ وُ ]( اِخ ) نام ناحیه ای است در ارمنستان. یکی از تاریخ نویسان ارمنی کتابی به نام «تاریخ دارون » بصورت سالنامه و بزبان سریانی منتشر کرده است. نویسنده تاریخ دارون زنوب گلاگی نام داشته و اصلاً از بنی سام بوده است.دوران زندگی او اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم میلادی است. رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 97 شود.
دارون. [ دارْ وَ ]( اِخ ) دهی از دهستان دیره بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد. در 32 هزارگزی شمال باختری گیلان و یکهزار گزی باختر شوسه گیلان به سرپل ذهاب واقع و محلی است دامنه. گرمسیر. مالاریایی. سکنه آن 50 تن است. آب آن از رودخانه دیره ، محصول آن غلات ، ذرت ، پنبه ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. تابستان حدود ییلاق هوکانی و درگه میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه دارون در فرهنگ عمید

=نارون

معنی کلمه دارون در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان دیره بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد

معنی کلمه دارون در دانشنامه عمومی

latitudeدارونlongitudeدارون
دارون ( به انگلیسی: Darwen ) یک شهرک در بریتانیا است که در انگلستان واقع شده است.
دارون ۷٫۵۸ کیلومترمربع مساحت و ۳۱٬۵۷۰ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه دارون در فرهنگ عمید
معنی کلمه دارون در فرهنگ فارسی

جملاتی از کاربرد کلمه دارون

آسیاب بان گوری مربوط به سده‌های متاخر دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان گیلانغرب، بخش مرکزی، دهستان دیره، ۴۵۷ متری شمال شرق روستای دارون ۲ واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۵۴۰۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
اندی بی‌کفن بمرده ماله دارون این کوهنه دنی، بفا ندارنه یارون!
چون خاک دارون خونخوار خصلت چون چرخ گردون زینهار خوار است
سالنامه‌ها هم شامل «سوریاهای دارتسویتس»(۱۹۲۴–۱۹۲۶)[پانویس ۵۲]«داتِو»(۱۹۲۵–۱۹۳۰)[پانویس ۵۳]«سوریاکان آلبو» (۱۹۲۷–۱۹۲۹)[پانویس ۵۴] دارون (۱۹۴۹)[پانویس ۵۵]«های دارِگیرک» (۱۹۵۶)[پانویس ۵۶] و «گقارت» (۱۹۷۵)[پانویس ۵۷] می‌باشند.