ثا
معنی کلمه ثا در فرهنگ فارسی
این صورت در بعض اسمائ امکنه چون مزید موخری آمده است و ظاهرا در یکی از زبانهای مجاور ایران معنی ناحیت یا زمین یا قریه یا شهر میداده است
جملاتی از کاربرد کلمه ثا
ز پیچ و تاب چو دامی که صید را بکشد درون هر گره آن زلف ثا بدارم کشت
چون الف صدر سرافرازان خود شد لاجرم تا بحرف یاو حرف باو تا و ثا و جیم
بمعنی ثا اشارت بر ثواب است ثوابی کآن بدارین انتخاب است
اکنون از همه آسمانها محجوبست هم او و هم لشکر و حشم او، إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ. اما بروزگار ایوب محجوب نبود و در آسمانها از فریشتگان ثا و مدح ایوب میشنید، و فریشتگان از جبرئیل شنیده بودند و جبرئیل از حق جل جلاله شنیده بود. ابلیس آن گه حسد برد بر ایوب گفت بار خدایا اگر مرا بر مال او مسلط کنی او را بغفلت و کفران در کشم، فرمان آمد از جبار کاینات: انطلق فقد سلّطک علی ماله.