ضدین

معنی کلمه ضدین در فرهنگ عمید

دو چیز که ضد و مخالف یکدیگر باشند.

معنی کلمه ضدین در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) تثنیه ضد دو چیز که مخالف و مغایر یگدیگر باشند .

جملاتی از کاربرد کلمه ضدین

این اصطلاح یکجا بودن دو عنصر ضد (نافی یکدیگر) را در یک ظرف (مکان، زمان و ..) را محال می‌داند. به‌طور مثال در یک لحظه امکان ندارد که در یک جای از کرهٔ زمین هم روز باشد و هم شب باشد. زیرا روز و شب در ظرف مکان ضدین هستند.
صدق زین است و کذب شین و چه شین هر دو ضدین غیر مجتمعین
بود عمری کزین جمعیت ضدین از هر سو شدم دنبال قول عمرو و بکر و زیدرا پویا
نگنجد در خرد وصفش که او را جمع ضدین است چه بی‌ترکیب ترکیبی عجب مجبور مختاری
و بباید دانست که این هیأت نفسانی امری بود غیرفعل و غیرمعرفت و غیرقوت، چه فعل بی این هیأت صادر شود، چنانکه گفتیم که افعال عدول از غیر عدول صادر شود، و قوت و معرفت به ضدین تعلق یکسان گیرند چه علم به ضدین و قدرت بر ضدین یکی بود. اما هر هیأت که قابل ضدی بود غیر هیأتی بود که قابل ضد دیگر بود و این معنی در جملگی فضائل و ملکات تصور باید کرد که از اسرار این علم است.
که آن ضدین ظاهر بود و باطن زوال قید از آنت بس معاین
جمع ضدین کرده در زنبور لطفت از نوش انتقام از نیش
به‌طور مثال در برهان خلف اگر با فرض فرد بودن یک عدد در یک عبارت ریاضی به این نتیجه رسیدیم که آن عدد زوج است چون زوج و فرد بودن نسبت به‌هم ضدین محسوب می‌شوند، به این نتیجه می‌رسیم که فرض مسئله کاملاً اشتباه است.
تو را جمع‌الاحد گر حاصل آید زوال قید ضدین از تو شاید