ضحا

معنی کلمه ضحا در لغت نامه دهخدا

ضحا. [ ض ُ ] ( اِخ ) نام جایگاهی است. زمخشری گوید: ضُحَی بصیغه تصغیر است و معلوم نیست که ضحا و ضحّی دو موضعاند یا یکی از دو کلمه غلط است. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه ضحا در فرهنگ عمید

وقتی که روز نزدیک به نصف شدن می رسد، وقت قبل از ظهر.

معنی کلمه ضحا در فرهنگ فارسی

نام جایگاهی است

معنی کلمه ضحا در فرهنگ اسم ها

اسم: ضحا (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zohā) (فارسی: ضحا) (انگلیسی: zoha)
معنی: زمانی پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه، آفتاب، خورشید، ( در اعلام ) سوره ی نود و سوم قرآن کریم دارای یازده آیه، ( عربی، ضحی ) ( در قدیم ) زمانی پس از برآمدن آفتاب، زمانی پس از برآمدن افتاب، نام سوره ای در قرآن کریم

جملاتی از کاربرد کلمه ضحا

«وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحی‌» ای لا یلحقک فیها عطش و لا حرّ. و قیل لا یلحقک اذی الشمس اذ لیس فی الجنّة شمس کما اخبر اللَّه به فی قوله: «لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً» بل اهلها فی ظلّ ممدود و ماء مسکوب. قرأ نافع و ابو بکر و انّک بکسر الالف علی الاستیناف، و قرأ الآخرون بالفتح نسقا علی قوله: «أَلَّا تَجُوعَ» یقال ظمئ یظمأ ظمأ فهو ظمآن ای عطشان. و ضحی الرجل یضحی ضحی، و ضحا یضحو ضحوا و ضحوا و ضحی یضحی و ضحاء و ضحیا، اذا برز للشّمس فاصابه حرّها.