ضج

معنی کلمه ضج در لغت نامه دهخدا

ضج. [ ض َج ج ] ( ع مص ) بانگ و فریاد کردن. بانگ کردن. ( زوزنی ). آواز کردن و نالیدن و فریاد کردن ازبیم ، یا عام است. ( آنندراج ). ضجیج. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه ضج در فرهنگ فارسی

بانگ و فریاد کردن ٠ آواز کردن ٠

جملاتی از کاربرد کلمه ضج

و هذا کتاب لا رسالة بعده لقد ضج من شرح المودة کاتبی