ضاقت

معنی کلمه ضاقت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ضَاقَتْ: تنگ شد
معنی زَاغَتِ: منحرف شد - کج شد(در عبارت "زَاغَتِ ﭐلْأَبْصَارُ "در اصل "زَاغَتْ " بوده که چون دو ساکن به هم رسیده کسره گرفته است)
معنی زَاغَتْ: منحرف شد - کج شد (در عبارت "زَاغَتْ عَنْهُمُ ﭐلْأَبْصَارُ "یعنی چشم به آنها نمی افتد)
معنی ذَاقَتْ: چشید
معنی مَا: نیست ، نه (مانند:مَا هَـٰذَا بَشَراً:این بشر نیست)- با همه ی (مانند :ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ ﭐلْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ :زمین با همه ی فراخیش بر آنان تنگ شد) - تا وقتیکه (مانند:وَأَوْصَانِی بِـﭑلصَّلَوٰةِ وَﭐلزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیّاً :مرا سفارش کرده به ن...
ریشه کلمه:
ضیق (۱۳ بار)
تنگی. . زمین با آن وسعت بر شما تنگ گردید. . یعنی در کارشان فرو ماند چنانکه در «ذرع» گذشت. . ضیقّ: تنگ. . یعنی سینه او را سخت تنگ می‏کند. حرج تأکید ضیقّ است ضائق نیز به معنی تنگ است .

جملاتی از کاربرد کلمه ضاقت

عن وصفک ضاقت العبارات فی ذاتک طاحت الاشارات
و قد ضاقت القلب و القصد عیشی خدا را بکش مطرب از دل سرودی
اَیا ماحی الاثام و یا شافی الاسقام احاطت بی الالام و ضاقت لی الایام