[ویکی الکتاب] معنی ضَاقَ بـِ: تنگ کرد(در عبارت "ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً "تعبیری است کنایهای و معنایش این است که راه چاره آن امر به رویش بسته شد و یا راهی برای خلاصی از فلان امر نیافت ، و وجه این کنایه این است که چنین کسی مانند خیاطی میماند که به هر متری و ذرعی که پارچه را متر میکند ... معنی ذَرْعاً: ذرع مقیاس طولی است به اندازه دست آدمی از نوک انگشتان تا آرنج که به وسیله اندازه گیری آن نیز اطلاق می گردد هر ذرع پنجاه تا هفتاد سانتیمتر است (در عبارت "ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً "تعبیری است کنایهای و معنایش این است که راه چاره آن امر به رویش بسته شد و یا ... ریشه کلمه: ضیق (۱۳ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه ضاق
تنگ شد بر ما فضای عافیت بیهیچ جرم وین چنین باشد «اذا جاء القضا ضاق الفضا»
بر خارپشت هر بلا خود را مزن تو هم هلا ساکن نشین وین ورد خوان جاء القضا ضاق الفضا
قد صرفنا العمر فی قیل و قال یا ندیمی! قم فقد ضاق المجال
یا حبیبا عنه قلبی فی الشتغال لاتسل قد ضاق للصبر المجال
حبس عنی السرور احصر عنی البحور طال علی المضیق ضاق علی الفضاء
«إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» کان احسان یوسف ان یعین المظلوم و ینصر الضّعیف و یعود العلیل فی السّجن و یقوم علیه فان ضاق وسع له و ان احتاج جمع له و سأل له. و قیل من المحسنین انّه ممّن یحسن التّأویل ای یعلمه. کقولهم
عقل این میگفت «اذا جاء القضا ضاق الفضا» جان آن میگفت «اذا جاء القدر ضاع الحذر»
مرحبا یا مجتبی یا مرتضی إن تغب، جاء القضا، ضاق الفضا
بالحسن علیه کل شیی وافر الا فمه فانه ضاق علیه
تنگ شد بر ما فضای عافیت بیهیچ جرم این چنین باشد «اذا جاء القضا ضاق الفضا»