صدمات

معنی کلمه صدمات در لغت نامه دهخدا

صدمات. [ ص َ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ صدمة. رجوع به صدمة شود.

معنی کلمه صدمات در فرهنگ عمید

= صدمه

معنی کلمه صدمات در فرهنگ فارسی

جمع صدمه
۱ - ( مصدر ) کوفتن ضرب زدن . ۲ - ( اسم ) کوب ضرب . ۳ - ( اسم ) آسیب آزار . ۴ - مصیبت جمع : صدمات .
صدمه

جملاتی از کاربرد کلمه صدمات

موقعیت مناسب جغرافیایی استان همدان در ناحیه کوهستانی غرب کشور و شرایط آب و هوایی و پوشش گیاهی آن موجب شده که از گذشته دور شرایط مساعدی برای پیدایش زیستگاه انواع حیات جانوری فراهم شود که متأسفانه در چند دهه اخیر عواملی از قبیل حضور شکارچیان غیرمجاز، خشکسالی‌های ناشی از تغییرات ناگهانی اقلیم، کم شدن آب تالاب‌ها و رودخانه‌ها، چرای بیش از حد و خارج از فصل دام‌ها در مراتع، صدمات جبران‌ناپذیری را به حیات جانوری استان وارد کرده‌است.
هنگامی که تصادف قریب‌الوقوع است یا واقعاً اتفاق می‌افتد، سیستم‌ها و دستگاه‌های حفاظت از تصادف از صدمات جلوگیری می‌کنند یا از شدت آن می‌کاهند. تحقیقات زیادی با استفاده از آدمک‌های آزمایش تصادف انسانی انجام شده‌است.
احتمالاً کوروش مقدمات امر را برای تسخیر مصر فراهم کرده بود و اقدامات وی بود که باعث شد در سال‌های بعد، ایرانیان مصر را تسخیر کنند ولی ابتدا تصمیم گرفت مرزهای شمال شرقی امپراتوری‌اش را از تاخت و تاز اقوام چادرنشین ماساگت‌ها در امان بدارد. این تاخت و تازها زیان‌ها و صدمات چشمگیری بر ایرانیان شهرنشینی که آمیخته امپراتوری هخامنشی شده بودند وارد کرده بود.
جاه تو دافع صدمات و بلا شده عقل تو کاشف ظلمات ستم شده
منم که با صدمات بلا مرا دادند تنی عظیم حمول و دلی عظیم صبور