صحفه
معنی کلمه صحفه در فرهنگ عمید
۲. کاسۀ بزرگی که غذایی که در آن ریخته می شود پنج تن را سیر می کند.
جملاتی از کاربرد کلمه صحفه
خطه ملک تو را صحفه گیتی سامان خیمه قدر تو را دیده انجم مسمار
شد زرافشان آفتاب همتش در خاک هند داد رنگ زعفران بر صحفه عنبر مثال
صیقل فرّ تو می یابد مصقل او صحفه آینه فکر جلا می یابد
نسخت بها نسخ الصایف کلها حاشای غیر صحفه السجاد
آید بگوش صحفه دمادم زیردلی چون نی هزار ناله ز کلک بنان من
ز بحر طبع برآورده پر گهر صدفی به صحفه آورم اینک نثار حضرت شاه