صاحب منصب

معنی کلمه صاحب منصب در لغت نامه دهخدا

صاحب منصب. [ ح ِ م َ ص ِ / ص َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) افسر ارتش از ستوان سوم به بالا. رجوع به افسر شود. || پایه ور. || کسی که رتبه و مقامی دارد.

معنی کلمه صاحب منصب در فرهنگ عمید

۱. دارای منصب و شغل عالی.
۲. کسی که دارای رتبه و مقام دولتی، کشوری، یا لشکری باشد.
۳. (نظامی ) افسر ارتش از ستوان سوم به بالا.

معنی کلمه صاحب منصب در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱ - کسی که دارای رتبه و مقامی دولتی باشد ( اعم از کشوری و لشکری ) : منظر انیق و وجه جمیل در هیبت و حشمت صاحب منصب بیفزاید ... ۲ - کسی که دارای درجه و منصب نظامی باشد افسر .

جملاتی از کاربرد کلمه صاحب منصب

و حال آنکه هرگاه جاه او در دنیا بیشتر و منصب او بلندتر، از راحت و عیش دورتر و بی نصیب تر است در کاخ سلطنت صد هزار آفت است که در کنج ویران فقر یکی از آنها نیست و از برای فقیر بینوا عیشی که مهیاست هرگز از برای صاحب منصب و جاه میسر نه.
زمانی که عباس میرزا پسر فتحعلی شاه به سن یازده سالگی رسید، به ولیعهدی و حکمرانی آذربایجان برگزیده شد و سلیمان خان به للگی او تعیین شد. دو صاحب منصب دیگر قاجار که عباس میرزا را در آذربایجان همراهی می‌کردند سیدالوزراء میرزا عیسی، در مقام وزیر و ابراهیم خان قاجار در مقام سرداری بودند.
ماه ما اندر صف خوبان صاحب منصب است ماه تو در رتبه‌اش تا بینی استاره‌هاست
کمال‌الدّینْ بهزادِ هِرَوی (میان ۸۵۵ تا ۸۶۵ ه‍.ق – ۹۴۲ ه‍.ق) نامدار به استاد کمال‌الدین بهزاد، استاد بهزاد و استاد نقاش، نقاش ایرانی سده‌های نهم و دهم هجری بود. وی در دربار پادشاهان تیموری و صفوی صاحب منصب بود و بابت نوآفرینی در نقاشی ایرانی شناخته شده‌است.
او یک زن ترنس است. او اولین فرد آشکار تراجنسی است که در دولت آرژانتین و در زمان ریاست جمهوری آلبرتو فرناندز صاحب منصب شد.
... مردم بی سر و پا را با رشوه می‌خواهند صاحب منصب کنند. این غلام نمی‌تواند نظم دهد. بی نظم کارها پیش نمی‌رود. فرمان دیروز باید باطل شود وگرنه همه مردم به خیالات خواهند افتاد. این درد غلام را می‌کشد که مردم بگویند آن نظم میرزا تقی خانی گذشت.