صاحب فن

معنی کلمه صاحب فن در لغت نامه دهخدا

صاحب فن. [ ح ِ ف َن ن / ف َ ] ( ص مرکب ) ذی فن. مخصص. متخصص :
حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو
بقول حافظ و فتوای پیر صاحب فن.حافظ.

معنی کلمه صاحب فن در فرهنگ فارسی

دی فن

جملاتی از کاربرد کلمه صاحب فن

چشم مجنون چشم لیلی را سخنگو می کند عشق چون پر کار افتد حسن صاحب فن شود
مکن صائب پریشان همت خود را به هر کاری که صاحب فن نگردد هر که خواهد ذوفنون گردد
نیست نقشی دلپذیر عشق غیر از سادگی پیش صاحب فن نباشد فن به از افتادگی
ای آنکه در مدارج دانش فزوده‌ای در هر فنی به صاحب فن صدهزار باب
قاعده عشق ز جامی طلب زانکه درین مسئله صاحب فن است