معنی کلمه صاحب شکوه در لغت نامه دهخدا صاحب شکوه. [ ح ِ ش ُ ] ( ص مرکب ) باجلالت : یکی سلطنت ران صاحب شکوه فرو خواست رفت آفتابش به کوه.سعدی.
جملاتی از کاربرد کلمه صاحب شکوه یکی سلطنت ران صاحب شکوه فرو خواست رفت آفتابش به کوه عشق سازد در نظرها حسن را صاحب شکوه ذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه را