صاحب درنگ

معنی کلمه صاحب درنگ در لغت نامه دهخدا

صاحب درنگ. [ ح ِ دِ رَ ] ( ص مرکب ) صبور. شکیبا. متحمل :
دولتیی باید صاحب درنگ
کز قدری بار نیاید به تنگ.نظامی.

معنی کلمه صاحب درنگ در فرهنگ فارسی

صبور شکیبا

جملاتی از کاربرد کلمه صاحب درنگ

دولتی‌یی باید صاحب درنگ کز قدری ناز نیاید به تنگ