معنی کلمه صاحب خرد در لغت نامه دهخدا
شگفتی فروماند صاحب خرد
که نه آدمی بود و نه دام و دد.نظامی.به است از دد انسان صاحب خرد
نه آنسان که در مردم افتد چو دد.سعدی ( بوستان ).جوانمرد و صاحب خرد دیدمش
به مردانگی فوق خود دیدمش.سعدی ( بوستان ).بد اندر حق مردم نیک و بد
مگو ای جوان مرد صاحب خرد.سعدی ( بوستان ).