شاشدان

معنی کلمه شاشدان در لغت نامه دهخدا

شاشدان. ( اِ مرکب ) مثانه. ( شعوری ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). آبدان. ( شعوری ). جایی که در آن پیشاب جمع شود. || ظرفی که در آن می شاشند. ( آنندراج ). مبوله. کمیزدان. گلدان. ظرف شب. ظرفی که بیماران به شب و یا بروز و شب در آن شاشند. لگن اصیص.

معنی کلمه شاشدان در فرهنگ عمید

۱. جایی یا ظرفی که در آن ادرار می کنند.
۲. (زیست شناسی ) [قدیمی] مثانه.

معنی کلمه شاشدان در فرهنگ فارسی

مثانه
مثانه یا ظرفی که در آن می شاشند

جملاتی از کاربرد کلمه شاشدان

اصل تو یک قطره ی آب منی کت پدر در شاشدان می پروری