شاخ ریحان

معنی کلمه شاخ ریحان در لغت نامه دهخدا

شاخ ریحان. [ خ ِ رَ / رِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاخه ریحان. طاقه ٔریحان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شاخ و شاخه شود.

معنی کلمه شاخ ریحان در فرهنگ فارسی

شاخه ریحان طاقه ریحان

جملاتی از کاربرد کلمه شاخ ریحان

هست در بستان دولت سدره و طوبی ملک گرچه باغ روح را چون شاخ ریحان آمدست
شد دلم صد شاخ و با هر یک جدا پیوند یافت شاخ ریحان ترش کز برگ نسرین رسته بود
می نماید شاخ ریحان ترت بر آفتاب بین دل ما را که چون مانده‌ست ازین در پیچ و تاب
ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته و افکنده شاخ ریحان بر لاله دسته دسته
جز بنفشه خط که سر زد از نمک‌زار لبت کی بنفشه سر زده یا شاخ ریحان از نمک
آن نهال گلشن قدسی که طوبی نام اوست روضه ی قدر تواش یک شاخ ریحان یافته