شائق
معنی کلمه شائق در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شائق در فرهنگ اسم ها
معنی: راغب، مشتاق، آرزومند، ( = شایق )، کسی که شخص به دیدن او مشتاق باشد، خاطرخواه
جملاتی از کاربرد کلمه شائق
پس وزیر ضعیف العقل از راه حماقت، باز بسیار تعریف و توصیف کرد و بیرون آمد و بنزد پادشاه رفته بنیاد تعریف و تحسین مندیل را نمود، چون وزیر دست چپ و ناظر شاه آن تعریفها را از وزیر شنید بشانى شائق گشته على الصباح بمنزل قلندر رفت و قلندر ایشان برداشته بر سر دستگاه آورد و بطریق اول بیان و نشان بایشان داد، ایشان نیز از وهم حرامزادگى تعریف بسیار کرده بیرون آمد و بخدمت پادشاه رفته صد برابر وزیر اول تعریف کرد.
ربیع است و دل بر جمال تو شائق نه بر لاله و ارغوان و شقائق
مرا شوقی بود در دل که اظهارش بُوَد مشکل چه راز است آنکه جز صاحبدل شائق نمیداند