معنی کلمه ساز زن در لغت نامه دهخدا ساززن. [ زَ] ( نف مرکب ) سازنواز. سازنده. شکافه زن : بمرگم نیاید کس از مرد و زن بغیر از مغنی و جز ساززن.؟رجوع به ساز شود.