معنی کلمه ساجر در لغت نامه دهخدا
ساجر. [ ج ِ ] ( اِخ ) آبی است در یمان در وادی سر. ( معجم البلدان ). و از سیل فراهم می آید. ( تاج العروس ). و گفته اند در بلاد بنی ضبة و عکل است. ( معجم البلدان ).
ساجر. [ ج ِ ] ( اِخ ) موضعی است. ( شرح قاموس ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).