ساتگین

معنی کلمه ساتگین در لغت نامه دهخدا

ساتگین. ( اِ ) به معنی مطلوب و محبوب باشد. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( برهان ) ( غیاث ). در ترکی محبوب و معشوق را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
ای پسر نردباز داو گران تر بباز
وز دو کف ساتگین ساتگنی کش بدم.منوچهری ( از جهانگیری ، انجمن آرا، آنندراج ). || قدح و پیاله شراب خوری. ( برهان ). قدح بزرگ و پیاله و آوند و شراب. ساغر و ساتگی و ساتگینی. ( شرفنامه منیری ). مجازاً پیاله شرابخوری. ( جهانگیری ) ( مؤید الفضلاء ) ( غیاث اللغات ). قدح را ساتگین و ساتگنی گفته اند یعنی دوستگانی ، [ بمناسبت معنی حقیقی آن که محبوب و معشوق است ] و آن عبارت است از پیاله بزرگ که پر کرده بیاد دوستی از دوستان حاضر و غایب نوشند. این لغت فارسی نیست بلکه ترکی است اما دراشعار فارسی بسیار است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
زاهد ار بیند آن دو لعل چو می
ساتگینی بر او کند سه منی.سپاهانی ( از شرفنامه منیری ).

معنی کلمه ساتگین در فرهنگ اسم ها

اسم: ساتگین (دختر، پسر) (ترکی) (تلفظ: sātgin) (فارسی: ساتگین) (انگلیسی: satgin)
معنی: پیاله شراب، ( ترکی ) ساتکین، پیاله ی بزرگی که با آن شراب می خورده اند، ( به مجاز ) شراب، مطلوب، محبوب، پیاله بزرگی که با آن شراب می خورده اند

جملاتی از کاربرد کلمه ساتگین

به ساتگین من آن لعل‌گون شراب بریز به ماه نو ز سهیل خم آفتاب بریز
نمود لالهٔ صحرا نشین ز خونابم چنانکه بادهٔ لعلی به ساتگین کردند
و امیر پس ازین میخورد بنشاط و بیست و هفت ساتگین نیم منی تمام شد، برخاست و آب و طشت خواست و مصلّای نماز، و دهان بشست و نماز پیشین‌ بکرد و نماز دیگر کرد، و چنان مینمود که گفتی شراب نخورده است. و این همه بچشم و دیدار من بود که بو الفضلم. و امیر بر پیل نشست و بکوشک رفت.
بیا ساقی بگردان ساتگین را بیفشان بر دو گیتی آستین را