ساتکینی

معنی کلمه ساتکینی در لغت نامه دهخدا

ساتکینی. ( اِ ) رجوع به شعوری ج 2 ص 81 و ساتگینی و ساتگنی در این لغت نامه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ساتکینی

قدح قعده کن ساتکینی جنیبت کز این دو جهان تنگ میدان نماید
به دست اندرش ساتکینی زنور زفیض خدا پر شراب طهور
گهی همچون لبک در نالش آیم گهی با ساتکینی در مناجات
زاهد ار بیند آن دو لعل چو می ساتکینی کشد برو سه منی
ترکی درآمد خوی زده یک ساتکینی می زده خوی بر جمال وی زده چون بر گل سوری مطر
مشکل کاری بوقت گل اندر پیش قندیل بجای ساتکینی دیدن
یاد تو خورم به ساتکینی جایی که شراب ناب بینم
ترک مرا زین جشن کل کز خلدگوئی داشت گل از ساتکینی سرخ مل در رقص با اطفال بین
ناله بلبل به مستی خوشتر است ساتکینی ساتکینی ای غلام
فهرست یاد کینی با لطف ساتکینی اندر بهشت وآنگه در شعله‌های ناری