سات

معنی کلمه سات در لغت نامه دهخدا

سات. ( اِ ) خوابیدن و خواب کردن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). خواب و خوابیدگی. ( ناظم الاطباء ).
سات. [ سات ت ] ( ع اِ ) سته و ست ، و اصل آن سدس بوده ، و سین به ت بدل شده و دال در آن ادغام گردیده است. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب در ماده س ت ت ).

معنی کلمه سات در فرهنگ فارسی

سته و ست واصل ان سدسد بوده

جملاتی از کاربرد کلمه سات

محرمانه بودن به معنی آن سات که اطلاعات تنها برای کسانی که حق دانستن آن‌ها را دارند قابل افشا و نمایش است. زمانی که اطلاعات توسط شخصی غیرمجاز خوانده یا کپی می‌شود نتیجه آن از دست دادن قابلیت اعتماد است. برای بعضی از انواع اطلاعات، قابلیت اعتماد عاملی بسیار پراهمیت است. برای نمونه، اطلاعات تحقیقاتی، اسناد و مدارک مربوط به بیمه و مالیات، ویژگی‌های محصول جدید و راهبردهای سرمایه‌گذاری شرکت از این نوع اطلاعات است.
آشنایی او با سینما و تلویزیون در سال ۲۰۰۴ از مسابقه «ستارگان ترکیه» شروع شد که مسابقه‌ای بود جهت شناسایی استعدادهای بازیگری جدید در ترکیه که از کانال شو تی‌وی پخش می‌شد. وی توانست مقام اول در آقایان را به خود اختصاص دهد و برن سات هم در این مسابقه نفر دوم خانم‌ها شد.
بسکه بر خاک ره انداخته بشکسته دلم چون سر زلف خودم سات مشکین گونه
نهاگ سات یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر رباط سفید استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، کرومیت است.
شرکت بین اسپورت اقدام به قطع شبکه‌های خود از مشترکین در ماهواره مصری (نایل سات) شد؛ که آن‌ها را مجبور به تحویل دستگاه‌های رسیور سهیل سات کرد؛ و ضربه جدی به ماهواره مصری وارد شد.
و گفت: خدای تعالی هرکس را به چیزی از خویشتن بازکرده سات و خویشتن را بهیچ فرا ندهد این جوانمردان بروید و با خدا مرد باشید که شما را به چیزی از خویشتن باز نکند.
یکتا شدم اندر غم عشق تو نگارا بر روی تو تا زلف سمن سات دو تا گشت