معنی کلمه زبان چرب در لغت نامه دهخدا
زبان چرب. [ زَ چ َ ] ( ص مرکب ) صاحب زبان نرم و ملایم. چرب سخن. نرم زبان :
فریدون از آن نامداران خویش
یکی را گرانمایه تر خواند پیش
که بیداردل بود و پاکیزه مغز
زبان چرب و شایسته کار نغز.فردوسی.جوان زبان چرب و شیرین سخن
به از پیر نستوه گشته سخن.فردوسی.زبان چرب گویا و دل پردروغ
بر مرد دانا نگیرد فروغ.فردوسی.