زبان پریشی

معنی کلمه زبان پریشی در فرهنگستان زبان و ادب

{aphasia, dysphasia} [زبان شناسی] از دست رفتن کامل یا جزئی تولید یا درک زبان یا گفتار در نتیجۀ بیماری یا آسیب مغزی

معنی کلمه زبان پریشی در دانشنامه آزاد فارسی

زبانْ پریشی (aphasia)
اصطلاحی عام برای انواع اختلال های زبانی ناشی از آسیب مغزی، به ویژه در نواحی گویایی نیم کرۀ غالب. نظام های طبقه بندی زبان پریشی مبتنی بر بخش هایی از مغز است که تصور می شود آسیب دیده اند، اعمال حسی و حرکتی شان مختل شده یا مهارت های زبانی آن ها از بین رفته است. انواع اصلی زبان پریشی عبارت اند از زبان پریشی (ناگویی) بروکا: گفتار و نوشتار بیمار به شدت تحت تأثیر قرار گرفته، اما درک زبان گفتاری و نوشتاری آسیب ندیده است؛ زبان پریشی ورنیکه: بیان گفتاری و نوشتاری آسیب دیده (اشتباهات دستوری، ساختن واژه های نادرست یا ناموجود) و درک این دو مختل شده است؛ زبان پریشی هدایتی: ضایعه در راه کمانی، راه ارتباطی ناحیه ورنیکه به بروکا، سبب ناهنجاری معنایی در گفتار، اختلال در تکرار جملات و خواندن با صدای بلند می شود؛ زبان پریشی ناشی از ضایعات شکنج گوشه ای (برآمدگی جانبی متمایل به بخش خلفی قشر مخ): اشکال در درک زبان گفتاری و نوشتاری و نام بردن اشیا؛ و زبان پریشی گلوبال: اختلال در همۀ مهارت های زبانی، احتمالاً به سبب ضایعات نواحی بروکا و ورنیکه.

جملاتی از کاربرد کلمه زبان پریشی

در سال ۱۹۲۳ مطالعات سودمندش بر روی پیش‌بینی زمان واکنش و فرایندهای فکری با توجه به بافت شغلی افراد و زمینه‌های محیطی موقعیت روان‌شناسی را در مسکو تغییر داد .لوریا خود را پیرو اندیشه‌های کارل مارکس می‌دانست.در سال ۱۹۳۰ همراه با آغاز به کار استالین در روسیه لوریا خودش را از جامعهٔ علمی کنار کشید و به مدرسهٔ پزشکی وارد شد جایی که زمینه ساز ارتقاء تخصصش در زمینهٔ زبان پریشی بود .