۱. آنچه به شکل زانوی خمیده باشد. ۲. (اسم ) لولۀ خمیده، تنبوشۀ خمیده.
جملاتی از کاربرد کلمه زانویی
سر من بر سر زانوست از تو سر من هیچ زانویی ندارد
ز گیر و دار امکان وحشتی تا کنج زانویی به فکر چین دامن گر نمیافتی گریبان شو
اولین داور وازنیک را به حرکات زانویی که در طی رقص روی زمین انجام داده بود نیز تشویق کرد، اما همچنان نیز اشارهای به خوب نبودنش در قسمتهای دیگر رقص داشت. این داور ۴ امتیاز به او اهدا کرد.
هرگه که زانویی زند و بادهای دهد من جان به باد بر دهم آن لحظه چون حباب
ز طوافکعبهکه میرسد به حضور مقصد آرزو من و سجدهٔ پس زانویی که سر از درت به در آورد
کمان: به سنت هخامنشیان و پارتیان کمان همچنان در دوران ساسانیان از اهمیت بالایی برخوردار بود. اجزای کمان ساسانیان به این شرح است: یک دسته به عقب رفته، کمانهای نسبتاً کوتاه و خمیده، زانویی محکم با منحنی که در بالا بزرگتر از قسمت پایین آن است.