زاران

معنی کلمه زاران در لغت نامه دهخدا

زاران. ( نف ) نالان. گریه کنان. زاری کنان. || ( اِ ) ج ِ زار. رجوع به زار شود.

معنی کلمه زاران در فرهنگ عمید

زاری کنان، گریه کنان، نالان.

معنی کلمه زاران در فرهنگ فارسی

گریه کنان زاری کنان

جملاتی از کاربرد کلمه زاران

غنیمت دان وصال لاله رویان که گل در لاله زاران هفته‌ای بی
آخوری از بهر او بنیاد کن وز علف زاران هم او را یاد کن
شرح آن حالت نیاید در صفت گر بگویم صد ه زاران معرفت
بفرما صبر یاران را به پندی حرص داران را بمشنو نفس زاران را مباش از دست حرص آکل
تخم اگر در شوره زاران کاشتی بالله ار یک حبه زان برداشتی
چه خوش باشد میان لاله زاران برغم دشمنان با دوستداران
داغ نومیدی مرا از لاله زاران خوشترست چشم بر روزن بود از خانه رنگین مرا
بعد از این در کشت زاران نوبهار زعفران میکار جای سبزه زار
شود چون خرمن گل روزی آتش، گرانجانی که چون شبنم سبک از لاله زاران برنمی خیزد
پرتو اندازی الا، ای عشق اگر، بر شوره زاری بردمد زان شوره زاران تا ابد نسرین و نستر