زادنی. [ دَ ] ( ص لیاقت ) بوجودآمدنی. پیداشدنی. مخالف مردنی. جان سپردنی. رفتنی. || ( مص ) مرکب از مصدر و یاء وحدة. یک بار زادن. || با یاء نکره ، نوعی زادن. قسمی بوجود آمدن. نوعی ایجاد کردن. و رجوع به زادن شود.
معنی کلمه زادنی در فرهنگ فارسی
بوجود آمدنی پیدا شدنی
جملاتی از کاربرد کلمه زادنی
شمارند صاحب شعوران دوران زادنی صفاتش حکومت شعاری
رو نماید از طریق زادنی گر نباشد از علوقش رهزنی
گفت: فعل بی ما فعل بشهداء بدر و زادنی با من همان کرد از نواخت و کرامت که با شهیدان بدر کرد و زیادت از آن، گفتم: سبب چه بود که نواخت تو بر نواخت ایشان زیادت کرد؟ گفت: لانّهم قتلوا بسیف الکفار و قتلت بسیف الجبار، یعنی الخوف و الخشیة.