قدم یاری

معنی کلمه قدم یاری در فرهنگستان زبان و ادب

[اعتیاد] ← یاریگری دوازده قدمی

جملاتی از کاربرد کلمه قدم یاری

دیده نقدی که به صد خون جگر گِرد آورد مردمی بین که نثار قدم یاری کرد
ایخوش آن سر که سزاوار سرداری هست خرم آن جان که پسند قدم یاری هست