قبله گاهی

معنی کلمه قبله گاهی در فرهنگ عمید

عنوانی احترام آمیز در خطاب به پدر.

معنی کلمه قبله گاهی در فرهنگ فارسی

( صفت ) عنوانی است احترام آمیز در خطاب بپدر و بزرگان .

جملاتی از کاربرد کلمه قبله گاهی

هر قوم راست راهی، دینی و قبله گاهی من قبله راست کردم برسمت کج کلاهی
مرا چون جلال از در خود چه رانی که من جز درت قبله گاهی نکردم
همچو محراب از تواضع پیش خلق روزگار نام خود را میتوانی قبله گاهی ساختن
احمد: اگر صلاح میدانی و به دستیاری امین و قوی نیازمندی اعلام نمای، تا قبله گاهی حاجی میرزا ابراهیم را هم در وصایا شریک تو سازم. وصیت نامچه را قایم کن بعد از فوت من بیرون بیار و به ایشان نشان بده. قطع دارم راضی نیست ولی آن وقت الاتمکین چاره ندارد، زود خبر بده و راهش را هم بنما که چه طور بنویسم زود خبر را بیار که مرگ از مژه چشم نزدیک تر است. حرره یغما.
فیض را یکسو و یکرویست تا باشد نظر گرچه هر سویش بهر رو قبله گاهی دیگر است
عشقم از کوبی برون آورده از بس تنگیش کعبه را گه قبله گاهی دیر ترسا کرده اند
زلف زنار و رخت میخانه محراب ابروان قبله گاهی رسم اندر کافرستان کرده‌ای
کعبه از سنگ است و هر سنگی که در بنیاد اوست کعبه آسا مقبلان را قبله گاهی دیگر است