قبله نما

معنی کلمه قبله نما در لغت نامه دهخدا

قبله نما. [ ق ِ ل َ / ل ِ ن ُ /ن ِ / ن َ ] ( اِ مرکب ) قطب نما. آلتی است دارای عقربه ٔفلزی که بدان قبله را معین نمایند. قطب نمائی که بدان تعیین جهت مکه مکرمه را میکنند. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه قبله نما در فرهنگ عمید

وسیله ای با عقربۀ فلزی که به وسیلۀ آن جهات اربعه تشخیص داده می شود و سمت قبله یا کعبه را هم به وسیلۀ آن پیدا می کنند، قطب نما.

جملاتی از کاربرد کلمه قبله نما

پیداست همچو قبله نما از ته بلور از سینه لطیف دل همچو آهنش
غیر ازدل روشن که دلیلی است خدایی یک قبله نما کعبه مقصود ندارد
چو ابر افکنده گر سجاده بر آب شده قبله نما ماهی به گرداب
معشوقه من قبله نما قبله نظر گشت تا گشت نظر با رخ چون آینه برگشت
گر قبله، فراموش شود وقت نمازم محراب دو ابروی توام قبله نما بس
چه غم از قبله و از قبله نما دارد عشق که به هر گردش دل رو به خدا دارد عشق
قاصد تسلی دل عاشق نمی دهد شوق حرم به قبله نما کم نمی شود
غمت نهان زکه دارم که همچو قبله نما تپیدن دل ازآیینه جبین پیداست
نقش پای تو مرا قبله نما می گردد همچو آهو ز بیابان حرم می آیی
بتاب از همه رو سوی حق، که ساخته واعظ بقبله یک جهتی رو شناس قبله نما را